loading...
pOfaK
hosein heidari بازدید : 88 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)


1- می دانستی که خواب کمتر از 6 ساعت و بیشتر از 8 ساعت خطر ابتلا به دیابت را افزایش می دهد


2- کوسه داردی 3500 دندان می باشد که از هیچ یک از انها استفاده نمی کند


3- بدن انسان برای حفظ تعادل خود در حال ایستادن از سیصد عضله استفاده می کند


4- یک موش کور قادر به حفر تونلی به طول 9 کیلومتر تنها در یک شب می باشد


5- سرعت سریعترین حلزون 2,3 میلیمتر در ثانیه می باشد یعنی یک کیلومتر در پنج شبانه روز


6- بزرگترین مروارید دنیا 6و4 کیلوگرم وزن دارد این مروارید حدود هفتاد و یک سال پیش در فیلیپین از داخل یک صدف بسیار بزرگ در آورده شد. متاسفانه این مروارید گرد نیست


7- هزارپا ده هزار نژاد متفاوت دارد و جالبتر اینکه هیچ کدام هزار پا ندارند و بیشتر پا را یک نوع نژادی دارد که در کالیفرنیا یافت می شود تعداد پاهای آن به هفتصد و پنجاه تا می رسد


8- تقریبا نیمی از کل نشریات جهان در دو کشور آمریکا و کانادامنتشر می گردند.


9- تعداد سلول های گیرنده بویایی در سگهای معمولی یک میلیارد و در سگهای شکاری چهار میلیارد عدد می باشد


10- نوشابه های زرد رنگ زیان بارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند


11- در عرض بیست سال گذشته حوادث صبیعی چون زلزله و سیل یک میلیون و دویست هزار نفر را به کام خود کشیده و بد نیست این را هم بدانید که نود و نه درصد قربانیان در کشور های فقیر بوده اند


12- شش چپ اندکی از شش راست کوچکتر می باشد تا فضای کافی برای قرار گیری قلب فراهم آید


13- هر چشم مگس دارای 10 هزار عدسی می باشد


14- مقاومت موش صحرایی در برابر بی آبی بیشتر از شتر می باشد


15- جمعیت میمون های هند بالغ بر پنجاه میلیون می باشد


16- یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن دو هزار و دویست انسان در اختیار دارد


17- مهندسین در نظر دارند تونل زیر آبی بین لندن و نیویورک احداث کنند که مسافرت بین این دو شهر در کمتر از یک ساعت انجام بگیرد


18- 225 میلیون سال طول می کشد که کهکشان راه شیری یکبار دور خود بچرخد


19- به زودی کنترل هایی به بازار ارائه خواهد شد که کوکی هستند و بدون باتری کار می کنند با یک بار کوک کردن این نوع کنترل ها تا هفت روز بدون هیچ مشکلی کار می کنند


20- در هر ثانیه خورشید پانصد و چهل میلیون تن هیدروژن را به چهار صد و نود و پنج میلیون تن هلیم تبدیل می کند


21- پنجاه درصد از زنان سیگاری که به خاطر مضرات سیگار جان خود را از دست می دهند بر اثر حمله قلبی می باشد یعنی اینکه سیگار کشیدن فقط باعث سرطان نیست بلکه حمله قلبی ناشی از ان می باشد


22- برای تولید هر 1000 کیلوگرم کاغذ بازیافتی فقط حدود هزار و پانصد کیلو گرم کاغذ کهنه مورد نیاز است که با این شیوه نزدیک به 90 درصد در مصرف آب بیش از 50 درصد انرژی و 75 درصد آلودگی هوا کاهش می یابد


23- مساحت خلیج فارس تقریبا برابر با مساحت کرمان است خلیج فارس هشت هزار کیلومتر مربع بیشتر نیست.


24- اگر تار عنکبوت به کلفتی مغز یک مداد به هم تنیده شود می تواند سنگینی یک هواپیمای بزرگ بوینگ را تحمل کند

hosein heidari بازدید : 74 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

آیا می دانید؟؟ -
آیا میدانید: در کنیا یک سوم درآمد هر خانواده صرف رشوه دادن می شود.

آیا میدانید: رقم معاملات غیرقانونی مواد مخدر در جهان به ۴۰۰ میلیارد دلار می رسد.

آیا میدانید: یک سوم آمریکایی ها سفر موجودات فضایی به زمین را باور می کنند.

آیا میدانید: در بیش از ۱۵۰ کشور جهان اعمال شکنجه صورت می گیرد.

آیا میدانید: هر روز یک هفتم جمعیت جهان یعنی ۸۰۰ میلیون نفر گرسنه می مانند.

آیا میدانید: احتمال زندانی شدن مردان سیاه پوست آمریکایی ۳۳ درصد می باشد.

آیا میدانید: یک سوم جهان در شرایط جنگی به سر می برد.

آیا میدانید: احتمال دارد ذخایر نفتی جهان در سال ۲۰۴۰ به پایان برسد.


آیا میدانید: ۸۲درصد سیگاری های جهان در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند.

آیا میدانید: ۷۰درصد مردم جهان غیر از زبان رایج در کشورشان هیچ زبان دیگری را نشنیده اند

آیا میدانید: بدهی آمریکا به سازمان ملل متحد از مرز یک میلیارد دلار گذشته است.

آیا میدانید: یک چهارم درگیری های مسلحانه برای دست یابی به منابع طبیعی صورت می گیرد.

آیا میدانید: در قاره آفریقا ۳۰ میلیون نفر به ایدز مبتلا شده اند.

آیا میدانید: هر سال ده زبان به جمع زبان های مرده دنیا می پیوندد.

آیا میدانید: در آمریکا هر هفته به طور متوسط ۸۸ دانش آموز به شکل مسلح وارد کلاس درس میشوند.

آیا میدانید: در جهان حداقل ۳۰۰ هزار نفر زندانی عقیدتی وجود دارد.

آیا میدانید: تعداد افرادی که در اثر خودکشی جان خود را از دست می دهند، بیشتر از تعداد کسانی است که ضمن درگیری ها کشته می شوند.

آیا میدانید: در نبردهای مسلحانه سراسر جهان ۳۰۰ هزار سرباز کودک در حال جنگیدن هستند

آیا میدانید: در دنیا ۲۷ میلیون برده وجود دارد.

آیا میدانید: هر انگلیسی روزانه به طور متوسط ۳۰۰ بار در محوطه تحت پوشش دوربین های مدار بسته قرار می گیرد.

آیا میدانید: ۱۲۰ هزار زن و دختر جوان هر سال به خریدارانی در اروپای غربی فروخته می شوند.

آیا میدانید: هر عدد میوه کیوی که بوسیله هواپیما از زلاند نو به انگلستان حمل می شود، پنج برابر وزن خود گاز گلخانه ای به جو زمین اضافه می کند.

آیا میدانید: تعداد کسانی که طاق های طلایی «مک دونالد» را می شناسند، بیشتر از افرادی است که با تاج خار مسیحیت آشنایی دارند.

آیا میدانید: امریکایی ها در هر ساعت ۵/۲ میلیون عدد بطری پلاستیکی را به جمع زباله ها اضافه می کنند. یعنی در عرض سه هفته می توان با روی هم گذاشتن این بطری ها با خطی پلاستیکی کره زمین را به کره ماه متصل کرد.



hosein heidari بازدید : 56 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
عمرا اگه میدونستی!!!! حتما بخون
سوسكها سریعترین جانوران 6 پا میباشند. با سرعت یك متر در ثانیه.
كرگدنها قادرند سریعتر از انسانها بدوند.
هیچ پنگوئنی در قطب شمال وجود ندارد.
مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند.
كانادا یك واژه هندی به معنی ?روستای بزرگ? میباشد.
11 درصد جمعیت جهان را چپ دستان تشكیل میدهند.
رشد دندانهای سگ آبی هیچگاه متوقف نمیگردد.
قلب والها تنها 9 بار در دقیقه میتپد.
چیتا قادر است در حداكثر سرعت خود گامهایی به طول 8 متر بر دارد.
یك خرس بالغ قادر است با سرعت یك اسب بدود.
اسبها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.
كانگروها قادرند 3 متر به سمت بالا و 8 متر به سمت جلو بپرند.
گونه ای از خرگوش قادر است 12 ساعت پس از تولد جفت گیری كند.
یك كوه آتشفشان قادر است ذرات ریز و گردوغبار را تا ارتفاع 50 كیلومتری به فضای اطراف پرتاب كند.
داركوب ها قادرند 20 بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.
سالانه 500 فیلم در امریكا و 800 فیلم در هند ساخته میگردد.
آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است.
تمامی پستانداران به استثنای انسان و میمون كور رنگ میباشند.
عمر تمساح بیش از 100 سال میباشد.
تمام قوهای كشور انگلیس جزو دارایی های ملكه انگلیس میباشند.
مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یكسان میباشد. و تنها بواسطه بوی آنهاست كه طعم های متفاوتی می یابند.
80 درصد امواج مایكرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب میگردد.
قد فضانوردان هنگامی كه در فضا هستند 5 تا 7 سانتی متر بلندتر میگردد.
بلژیك تنها كشوری است كه فیلمهای غیر اخلاقی را سانسور نمیكند.
جلیغه ضد گلوله، برف پاك كن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان میباشند.
درتمام انسانهای كره زمین 99.9 % شباهت ژنتیكی وجود دارد.
لئوناردو داوینچی مخترع قیچی میباشد.
سطح شهر مكزیكوسیتی سالانه 25 سانتی متر نشست میكند.
دو سوم آدم رباییهای جهان در كلمبیا به وقوع می پیوندد.
70% فقرای جهان را زنان تشكیل میدهند.
ون گوگ در طول حیات خود تنها یكی از نقاشیهای خود را بفروش رساند.
اختراع پیچ گوشتی پیش از پیچ صورت گرفت.

hosein heidari بازدید : 50 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
چرا آیة الكرسی می‌خوانیم؟

حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: بر مسلمان لازم است كه شب را به پایان نیاورد مگر آنكه آیة‌الكرسی را بخواند و اگر می‌دانستید كه آیة‌الكرسی چیست و در آن چیست، هرگز آن را رها نمی‌كردید.
آیة‌الكرسی نام یك آیه است كه با الله لا اله الا هو الحی القیوم آغاز و با هو العلی العظیم پایان می‌یابد و دو آیه بعد از آن جزء آیة‌الكرسی نمی‌باشد، هر چند در برخی از موارد به خواندن آن‌ها همراه آیة‌الكرسی تاكید شده است.
فضیلت و عظمت
رسول اكرم صلی الله علیه و آله به علی علیه‌السلام فرمودند: "قرآن كلامی برتر و بزرگ است و سوره بقره، سید قرآن و آیة‌الكرسی سید بقره است. ". سپس فرمودند: "آیة‌الكرسی از گنجینه‌ای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطائی نشده است. "
سفارش به خواندن آیة‌الكرسی در روایات
1- حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: بر مسلمان لازم است كه شب را به پایان نیاورد مگر آنكه آیة‌الكرسی را بخواند و اگر می‌دانستید كه آیة‌الكرسی چیست و در آن چیست، هرگز آن را رها نمی‌كردید. پیامبر به من فرمود: "آیة‌الكرسی " از گنجینه‌ای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطائی نشده است. سپس حضرت فرمود: "از وقتی این مطلب را از پیامبر صلی الله علیه واله شنیدم، در تمام شب‌ها آن را خواندم و هرگز آن را ترك نكردم. " سپس فرمودند: "هر شب در سه وقت آیة‌الكرسی را می‌خوانم.
2- همچنین حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: پیامبر صلی الله علیه واله مرا خواست و فرمود: آنگاه كه به بستر خواب رفتی بسیار استغفار كن و صلوات بفرست و زیاد قل هو الله احد (سوره توحید) را بخوان كه نور قرآن است و بر تو باد به قرائت آیة‌الكرسی كه در هر حرف آن هزار بركت و هزار رحمت است.
3- امام باقر علیه‌السلام فرمودند: هر كسی در پی وضو گرفتن، آیة‌الكرسی بخواند، خداوند ثواب چهل سال عبادت به وی عطا كند.
4- پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: آنگاه كه از منزل در پی حاجتی بیرون شدی آیة‌الكرسی تلاوت كن، زیرا موجب برآورده شدن حاجت می‌باشد.
5- امام حسن عسگری علیه‌السلام فرمودند: آنگاه كه در سفر احتمال خطر دادی، قبل از سفر سوره‌های حمد، معوذتین، آیة‌الكرسی و قدر را بخوان.
6- امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: هر وقت خواستی سفر كنی با میمنت است، به شرط اینكه قبل از آن صدقه بدهی و آیة‌الكرسی بخوانی.
7- امام موسی بن جعفر علیه‌السلام فرمودند: هر فردی كه می‌خواهد سفر كند به طرف در بایستد و سه آیة‌الكرسی به طرف راست، چپ و مقابل خود بخواند و این موجب حفظ و دفع بدی‌ها و پریشانی می‌شود.
8- پیامبر اكرم صلی الله علیه واله فرمودند: هر وقت شخص آیة‌الكرسی بخواند و بر اهل قبور اهداء كند، خداوند از هر حرف آن، ملكی می‌آفریند كه تا قیامت برای آن شخص تسبیح می‌كند.
9- پیامبر اكرم صلی الله علیه واله درباره آیة‌الكرسی فرمودند: "در خانه آیة‌الكرسی بخوانید كه شیطان به شما نزدیك نمی‌شود.
الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُ هُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إ لا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وِ ماخَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُر سِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض ولا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم(255) لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها والله سَمِیعٌ عَلِیمٌ(256) الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُ هُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هُم فِیها خالِدُونَ(257)





hosein heidari بازدید : 62 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

زمان آشنایی قبل از ازدواج چقدر است ؟تصمیم به این عظمت باید قبل از وارد عمل شدن خیلی خوب بررسی شود. زیرا وقتی ازدواج کردید، تنها راه خروج از آن مرگ یا طلاق است.

زمان متوسط آشنایی به هر رابطه بستگی دارد. می‌تواند از چند ماه باشد تا چند سال اما برای همه یکسان نیست زیرا هر رابطه با دیگری فرق دارد.

نمی‌ توانید یک چارچوب زمانی یک ماهه برای خود در نظر بگیرید. درواقع، حتی یک سال هم برای گرفتن چنین تصمیم مهمی که بر بقیه عمرتان و همه جوانب زندگیتان اثر دارد، کم است.

این به آن بستگی دارد که شما و طرف‌مقابلتان هر دو به توافق برسید و مسئولیت‌هایی که هر دو باید با آن روبه‌رو شوید را مشخص کرده باشید.

ازدواج مترادف با همیشگی است. قرار است تا پایان عمر با یک نفر باشید.

متاسفانه، فرهنگ‌های مدرن معنا و مفهوم آن را تغییر داده‌اند زیرا هدف آن کم‌ارزش شده است. کسانی را می‌بینیم که ظرف چند ماه ازدواج می‌کنند و بعد از چند سال از هم جدا می‌شوند، درحالیکه قرار است ازدواج تا پایان عمر باشد.

وقتی از دیدگاه واقعبینانه به ازدواج نگاه کنیم، باید مهمترین رابطه یک فرد در طول زندگی‌اش باشد. زن و شوهر باید بهترین دوستان یکدیگر باشند. یعنی تا پایان عمر عمیق‌ترین و صمیمی‌ترین لحظات را با کسی که دوستش دارید بگذرانید.

ازدواج یعنی زندگیتان را به فردی دیگر بدهید. یعنی دو نفر یکی شوید.

تصمیم به این عظمت باید قبل از وارد عمل شدن خیلی خوب بررسی شود. زیرا وقتی ازدواج کردید، تنها راه خروج از آن مرگ یا طلاق است و هر دوی آنها تصمیمات بسیار سختی هستند که زخم‌های بدی بر جای می‌گذارند و این زخم‌ها به طرز وحشتناکی زندگی افراد را تغییر می‌دهند.

ازدواج یعنی بدون نگاه کردن به عقب، رابطه را به بالاترین حد ممکن برسانید. به همین دلیل است که مدت زمان مناسب برای آشنایی قبل از ازدواج باید به خوبی در نظر گرفته شود.

اما این زمان تنها فاکتوری نیست که باید مدنظر قرار گیرد.

عوامل دیگر عبارتند از:

اعتماد میان دو طرف چه میزان است؟

سلامت رابطه

بالغ بودن دو طرف

امکانات اقتصادی

تایید اعضای خانواده دو طرف

همانطور که می‌بینید، فقط مدت زمان آشنایی قبل از ازدواج مهم نیست. باید ببینید چه زمان موقعیت و شرایط لازم برای رساندن رابطه به بالاترین حد ممکن فراهم می‌شود.

hosein heidari بازدید : 27 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

صورتی شدن ماشین ها LLQPFBN

سیاه شدن ماشین ها IOWDLAC

پرواز قایق ها AFSNMAMW

چاق شدن BTCDBCB

بدن سازی JYSDSOD

لاغر شدن KVGYZQK

؟ ASBHGRB

شورش در شهر BGLUAWML

هیچ وقت دستگیر نمیشوید AEZAKMI

همه با مایو میان تو خیابون CIKGCGX

همه جا پر از تبهکار میشود MROEMZH

همه نینجا میشن AFPHULTL

لباس سیاه BEKKNQV

خیابون پر از ماشین های قدیمی میشه BGKGTJH

خیابون پر از ماشین های سریع میشه GUSNHDE

ماشین ها پرواز میکنند RIPAZHA

؟ JHJOECW

جت جنگی JUMPJET

قایق KGGGDKP

ماشین ها با یک تصادف منفجر میشن JCNRUAD

همه ماشین ها نیترون داشته باشن COXEFGU

هنگام تصادف ماشین طرف مقابل پرواز میکنه BSXSGGC

نیمه شب XJVSNAJ

روشنایی ساعت 21:00 OFVIAC

هوای طوفانی MGHXYRM

هوای مه آلود CWJXUOC

hosein heidari بازدید : 42 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

روزی که دوستیتو با یه پسر شروع کنی،اون روز ،پایان همه سادگی هاست.پایان رویاهای شیرینت که عجیب مزه توت فرنگی میداد ...دوستی های خارج از عرف حقیقتا از درک ما ایرانیها خارجه.ما یک سری دختر و پسر بی عقلیم که از روی کنجکاوی و تجربه ای که مزخرفترین اتفاق زندگیه به سمت هم کشیده میشیم.

آرزوهای منم در کوچه پس کوچه این کنجکاوی و سادگی گم شد.من چیزی نمیخواستم جز محبت کردن و محبت دیدن.اما چیزی به جز دروغ و خیانت و جدایی ندیدم. حالا منم یه گرگم. گرگی که دیگه به هیچ مردی نمیتونه نگاه کنه.

............................................................

همش به این فکر میکنم در آینده یه بچه رو به فرزندی بگیرم یا اونم قراره بشه بلای جونم و از همه چیز زده ام کنه؟

............................................................

نمیدونم دندون کنده رو چطوری میخواستی بذاری سر جاش تا ریشه بگیره؟ کی میخوای عاقل شی؟

خدا جون کم زجرم بده.بسمه

.اینجوری که بوش میاد اینجا موندگاریم.اگه قرار باشه بخواهیم پول بانکها رو با بهره و پول دورورده بدیم ترجیح میدم همین جا بمونم.چه فرقی میکنه...دیگه از حساسیتهام داره کم مییشه..شایدم واسه اینکه بیشتر رفتم و اون ور رو هم دیدم و مقایسه که میکنم می بینم آش دهن سوزی هم نیست.

آدما هر کدومشون یک دردی دارن .بخدا که دارن..چیزی که اصلا نمی تونی تصورشو بکنی.اصلا به مغزت هم خطور نمیکنه طرف که داره اینقدر خوب حفظ ظاهر میکنه چی تو وجودشه.

.در خاطرم نمی گنجد که عاقل شده ام بعد از آن همه دیوانگی. نمی دانم شاید یادش را در خاطرم گم کرده ام یا که یادش مرده است که شوق دیدارش این چنین در سینه ام خفته است .

دیگر دلم شاد است و می رقصم همچو برگ پاییزی

شادم چون که از سکون برون گشته ام

ولی افسوس نمی دانم که این جنبندگی راه مرگ هست و خاموشی و تباهی

نمی دانم که این رقصندگی عاقبت به پای گورم میرسد. میروم زیر خاک های سیاه و میمانم تا ابد در خاموشی.

حال شاد باش ای بینوا خنده کن که وقت تنگ است تو را .

خندی کن که تا خاموشی راهی نیست .

برقص تا میتوانی سقوطت نزدیک است.

فردا که روز بر آید خواهی دید که حرکتی در کار نیست و تو در قعر گور خویش هستی و شاید گاه گاهی لطفی بر تو کنند و گامی بر تو گذارند و آن هنگام شاید صدای شکستنت باز موسیقی تکراری پاییز را سازد و تو به پایان رسی برای دوام راه پاییز برای رسیدن به یخ بندان. آری شاید صدای شکستنت باز به گوش رسد

 

 

.

hosein heidari بازدید : 66 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

.

 

در منوی start زیر منوها پس از 400 میلی ثانیه ظاهر میشود که برای کاربرن حرفه ای ممکن است چند ثانیه طول بکشد شما میتوانید این زیر منوها را به سرعت برق ظاهر کنید آن هم با رفتن به سراغ کلید زیر ( البته قبلا از این کار یادم رفت بهتون بگم که باید از منوی start گزینه run را انتخاب کرده و سپس کلمه regedit را در آن وارد و ok را بزنید و حالا شما در رچیستری ویندوز هستید ) کلید زیر را در رجیستری پیدا کنید :

HKEY_CURRENT_USERCONTROL PANELDESKTOP

 

در این جا فقره ی MENU SHOW DELAY را پیدا کنید مقدار این متغیر طول تاخیر منو را بر حسب میلی ثانیه از 0 تا 999 نشان میدهد که میتوانید با دادن مقدار 1 به آن سرعت آن را بسیار بسیار سریع کنید تا در نیم سوت زیر منوها ظاهر شوند

از کار انداختن ارتقای MEDIA PLAYER ( ترفندهای رجیستری )

 

پخش کننده ی ویندوز اکس پی یعنی همون مدیا پلیر خودمون هر 1 ماه یه بار میخواد خودشو ارتقا بده و شما میتوانید این ارتقا خودکار را از کار بندازید خوب ابتدا کلید زیر را در رجیستری پیدا کنید :

HKEY_LOCAL_MACHINESOFTWAREMICROSOFTMEDIAPLAYERUPGRADE

اکنون مقدار متغیر ENABLE AUTO UPGRADE را به NO تغییر دهید ( البته ممکن در بعضی سیستمها به طور اتوماتیک NO باشه )

تغییر دادن گروه بندی نوار تکلیف (TASKBAR ) : ( ترفندهای رجیستری )

 

وقتی که برنامه ها یا اسناد متعددی را در آن واحد باز میکنید و نوار تکالیف با شکلک های متعدد شلوغ میشه خود ویندوز ایکس پی نوار تکلیف را با گروه بندی پنجره های مفتوح مشابه در یک شکلک واحو خلوت می سازد رجیستری به شما کمک میکند این ترتیب را تغییر دهید ابتدا به کلید زیر بروید :

HKEY_CURRENT_USERSOFTWAREMICROSOFTCURENT VERSIONEXPLORERADVANCED

سپس در سمت راست روی یک جای خالی راست کلیک کرده و سپس از منوی NEW گزینه DWORD را انتخاب کنید و اسم آن را TASKBARGROUPSIZE بگذارید

اگر مقدار 1 به آن بدهید ویندوز پنجره ها را بر حسب اندازه شان گروه بندی میکند یعنی بزرگترها اول قرار میگیرند و ... اگر مقدار 2 بهش بدین هر وقت 2 تا پنجره یا یا بیشتر ار یک نوع برنامه باز شمود آنها را گروه بندی میکند و ااگر 3 بدهید هر وقت 3 تا یا بیشتر از یک برنامه باز شود آن ها را گروه بندی میکند

برنامه ها را از منوی START بردارید : ( ترفندهای رجیستری )

 

 

منوی START در ویندوز اکس پی این امکان را به شما میدهد که به 4 یا 5 برنامه اخیر اجرا شده دسترسی سریع داشته باشید اما اگر بخواهید این برنامه ها منوی START را شلوغ نکنند یا شاید نخواهید کاربر بعدی بداند شما از کدام برنامه ها استفاده کردید چه باید کرد ؟

خوب این کار مشکلی نیست شما میتوانید به ویندوز بگویید بعضی برنامه ها را که شما میخواهید در منوی START نشان ندهد . ابتدا به کلید زیر بروید :

HKEY_CLASSES_ROOTAPPLICATION

اکنون یک کلید جدید بسازید و نام برنامه ای که میخواهید در منوی START ظاهر روی آن بگذارید به آن کلید یک مقدار حروفی به نام NoStartPage بدهید به این ترتیب برنامه ای که شما اسم آن را آورده اید دیگر در فهرست برنامه های اخیر اجرا شده ظاهر نخواهد گردید

بادکنک ها را بترکانید : ( ترفندهای رجیستری )

 

می داینم که ویندوز اکس پی خیلی هوای کاربر خود را دارد اما آن همه بادکنک های توضیحی و تذکراتی که از نوار تکلیف بلند میشود شور کار را در آورده است ! برای این که یک سوزن در نوار تکلیف بزارید کهخ دیگر بادکنک ها بالا نیایند و بترکند به کلید زیر بروید :

HKEY_CURRENT_USERSoftwareMicrosoftWindows/current VersionExplorerAdvanced

اکنون یه متغیر از نوع DWORD بسازید و نام آن را enablebaloontips بگذارید برای ترکاندن بادکنک ها مقدار آن را 0 قرار دهید

کنترل را در دست خود بگیرید ! : ( ترفندهای رجیستری )

 

 

ممکن است بخواهید یک کاربر خانگی یا اداری را از دسترسی به یک سری توابع خاص در منوی start محروم کنید به عنوان مثال برای حذف کردن تابع search از منوی start متغیری از نوع DWORD بسازید و نام آن را NoFind بذارید و مقدار آن را 1 قرار دهید به این ترتیب تابع Search از منوی start محو خواهد شد

یک مورد دیگر حذف کردن تابع Run میباشد برای این کار نیز متغیر دیگری از نوع DWORD بسازید و اسم آن را NORun بگذارید و مقدار آن را 1 قرار دهید .

و بالاخره برای این که جلوی انگولک کردن نوار تکالیف را توسط کاربران بگیرید متغیر دیکری تعریف کرده و اسم آن را NoSetTaskbar بذارید و مقدار 1 به آن بدهید این کار باعث خواهد شد تا نوار تکلیف و منوی start از پانل کنترل برداشته شوند

حذف کردن برنامه هایی که پاک نمیشوند ! ( ترفندهای رجیستری )

 

 

به دلایلی که برای ما معلوم نیست بسیاری از برنامه ها به طور کامل پاک (uninstall ) نمیشوند در نتیجه بسیاری از کاربران سعی می کنند با حذف پوشه یا شاخه آن برنامه مقدمات پاک شدن آن را انجام دهند اما نام چنین برنامه هایی برای همیشه در فهرست

AddRemove Program باقی خواهند ماند برای آنکه فهرست این برنامه ها را از بین ببریم باید از رجیستری استفاده کنیم :

ابتدا به کلید زیر بروید :

HKEY_LOCAL_MACHINEMicrosoftWindowsCurent Versionuninstall

و سپس کلید متناظر با این کلید را باز کنید و حالا برنامه هایی را که نمی توانستید پاک کنید را از این جا حذف کنید تا برای همیشه از بین بروند

نام کاربری خود را عوض کنید : ( ترفندهای رجیستری )

 

 

شما یک فرصت برای مشخص کردن نام خود و موسسه تان برای ویندوز ایکس پی دارید و آن هم موقعی است که در حال نصب ویندوز اکس پی هستید اما اگر لازم باشد بعد ها نام ها را عوض کنید چه باید کرد ؟ کار ساده ای ست را حل آن رفتن به کلید زیر میباشد :

HKEY_LOCAL_MACHINESoftwareMicrosoftwindowsNTCurrent version

حالا متغیر های registered Owner و registered Organization را پیدا کرده و مقدار آنها را به نامهای مورد نظرتان تغییر دهید

تم و رنگ بندی صفحه ی خوش آمد گویی ویندوز را تغییر دهید : ( ترفندهای رجیستری )

 

 

به سراغ کلید زیر بروید :

HKEY_USER_DEFAULTSoftwareMicrosoftCurrent versionTheme manager

اکنون متغیر color Name را پیدا کرده و سپس روی آن کلیک راست کرده و Modify را انتخاب کنید و مقدار حوزه ی value data را به Metallic تغییر دهید شستی ok را فشار دهید و از رجیستری خارج شوید کامپیوتر را از نو بوت کنید تا تغییرات را مشاهده نمایید

بوت شدن سریع ویندوز : ( ترفندهای رجیستری )

 

 

یک ویژگی جدید در ویندوز ایکس پی این است تمام فایلهای بوت را در کنار یکدیگر قرار میدهد و باعث یک بوت سریع تر میشود .

به صورت مادرزاد این گزینه فعال است اما در بعضی از نسخه های ویندوز این طور نیست برای به کار انداختن آن به رجیستری رفته و به کلید زیر بروید :

HKEY_LOCAL_MACHINESoftware/MicrosoftDfrag

متغیر BootOptimizeFunction را پیدا کرده و روی آن کلیک راست کرده و سپس از منوی آن گزینه modify را برگزینید و سپس مقدار آن را به Y تغییر دهید تا فعال شود

hosein heidari بازدید : 33 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

ابوعبید جوزجانی که یکی از شاگردان مقرب و یاران همیشگی ابن سینا بوده است از قول استادش زندگینامه او را چنین روایت می کند:

« پدرم عبدالله پسر حسن پسر علی ابن سینا از اهالی بلخ بود. در زمامداری امیر نوح سامانی به سوی بخارا نقل مکان کرد و در دهکده ای از توابع بخارا سکنی گزید و به برزگری و کشاورزی پرداخت. در آن ایام با دختری ستاره نام در دهکده افشنه که جز همان دهستان بود، ازدواج کرد. من در سال 259 خورشیدی (980 میلادی) به دنیا آمدم. بعد از مدت زمانی پدرم به شهر بخارا آمد، مرا به مکتب برد و به دست استاد (که گویا ابوبکر برقی بوده است) سپرد. درس قرآن و ادبیات را شروع کردم و در ده سالگی قرآن را حفظ نموده و در ادبیات مقامی کسب کردم که همدرسانم را تحت الشعاع قرار داده بودم. با کمال جدیت نزد اسماعیل زاهد فقه روی آوردم و در این رشته رشته به حدی رسیدم که مفتی حنفیان بخارا شدم. در همان زمان حساب را پیش یکی از سبزی فروشها که در علم حساب توانا بود فرا گرفته و ریاضی را از استادی به نام محمد مساح کسب نمودم. دیری نگذشت که شخصی به نام عبدالله ناتلی به شهر ما آمد؛ او خود را فیلسوف معرفی کرد و پدرم وی را در خانه خود جا داد و از او خواهش کرد که مرا تعلیم دهد. کتاب ایساغوجی را پیش وی خواندم و هر مسئله ای را که استاد شرح می داد، من بهتر از او تفسیر می کردم. در مدت زمانی اندک توانستم در علم منطق، سرمایه زیادی کسب کنم. کتاب اقلیدس را نیز نزد ناتلی شروع کردم، پنج یا شش شکل آن را تشریح کرد، بقیه مشکل را خود حل کردم. این بار کتاب دیگری را مورد مطالعه قرار دادم و دیگر نیازی به ناتلی نمانده بود. ناتلی از ما جدا شد، بعد از علم منطق و هندسه و فلکیات، که از ناتلی و غیره فرا گرفته بودم؛ به فراگیری علوم طبیعی و ماوراء الطبیعه و علوم طب پرداختم. کتاب ماوراء الطبیعه تألیف ارسطو را پیدا کردم، دیدم بسیار مشکل است. چهل بار از اول تا به آخر خواندم و تمام مندرجاتش را حفظ کردم، اما چیزی از محتوای آن نفهمیدم. تا روزی در بازار صحافان بخارا به سمساری برخوردم، کتابی در دست داشت، گفت: ابوعلی این کتاب را بستان که بسیار ارزان است و صاحبش آن را از سر نیازی که به مال دارد میفروشد. کتاب را به سه درهم خریدم و به خانه آوردم. کتاب یکی از تألیفات فارابی و شرح ماوراءالطبیعه ارسطو بود. آن وقت بود که به کمک این کتاب ارزشمند، مشکلات علم ماوراءالطبیعه همگی بر من روشن شد. در زمینه علم طب بسیاری از کتاب های طبی را که در آن روزگار متداول بود، مطالعه کردم دیدم علم طب بسیار مشکل نیست.

بسیار زود در این باره نیز پیشرفتهایی حاصل شد، که از سایر اطبای وقت پیشی گرفتم و شروع به مداوای بیماران کردم. در طب علمی تجاری بر من کشف شد که بسیاری از نظریات مندرج در کتاب ها را وارونه دیدم. در آن ایام که با طب سر و کار داشتم شانزده سالم بود. این را نیز باید یادآوری کنم که پدرم عبدالله و برادرم، که از من بزرگتر بود، گرویده باطنی بودند. اکثر اوقات بر سر مباحث نفس و عقل، که از فرقه اسماعیلیه تلقین گرفته بودند، به بحث و جدل می پرداختـند. من گوش می دادم، اما مرام و جدل آنان را نمی پسندیدم و وقتی که مرا دعوت به گرویدن به فرقه خود نمودند ابا ورزیدم

ابوعبید جوزجانی به روایتش ادامه می دهد و می گوید:

« هنگامی که ابن سینا در سن هفده سالگی بود، اتفاقاً امیر نوح بن منصور سامانی، که زمامدار بخارا بود، بیمار شد. طبیبان بزرگ بخارایی با به بالین امیر دعوت کردند. این سینا جوان هم خود را در میان آنان جا زد و به عیادت امیر رفت». خود او در این باره می گوید: « طبیبان همگی از تشخیص بیماری درماندند. خدا را شکر که تشخیص من درست از آب درآمد و مداوای من اثر رضایت بخش بخشید و امیر به زودی شفا یافت

گویند بیماری امیر نوح سامانی چنان بود که جملگی عضلاتش چنان سخت و سفت شده بود که توان حرکت را به کلی از او سلب کرده و یارای هیچ حرکتی نداشت. طبیبانی که به بالینش رفتند از علاج درمانده و سپر انداختند. ابن سینای جوان بعد از معاینه دقیق دستور داد که حوض حیاط امیر را مملو از ماهی رعاده (لرز ماهی) کنند. امیر را لخت کرده و در قفس چوبین قرار داد و در وسط حوض جا داد. در اثر نیروی الکتریسیته ای که از ماهی رعاده تولید می شود و با جسم امیر تماس می گرفت، امیر به کلی از بیماری سفتی عضلات نجات یافت. ناگفته

نماند که در هر ماهی رعاده قدرت تولید الکتریسیته به سی ولت می رسد. از این رو پیداست که ابوعلی سینا یک هزار سال قبل از پیدایش روش معالجه با برق و حتا قبل از اختراع برق به تأثیر آن پی برده است امیر نوح در مقابل این معالجه شگف انگیز می خواست پاداش شایانی به ابن سینای جوان بدهد. در جواب امیر که گفت: « ابو علی هر چه بخواهی می دهم». ابن سینا گفت: « تنها پاداش من این باشد که اجازه بفرمایی در مطالعه کتاب های کتابخانه امیر آزاد باشم».

برای هر حکمی در معالجه و هر بیانی در تشریح جسم آدمی، دلایل له و علیه را با هم آورده است. شیخ الرئیس ابن سینا اولین دانشمند اسلامی است که کتابهای جامع و منظم در فلسفه نوشته است. کتاب شفای او در واقع حکم یک دائرةالمعارف فلسفی را دارد. علاوه بر شفا کتاب های نجات، اشارات و تنبیهات، قراضه طبیعیات، مبداء و معاد و داستان حی بن یقطان را همگی در فلسفه نوشته است.

ابن سینا در مدت اقامت در همدان به قصد ایجاد رصد خانه، دستگاهی که شباهت زیادی به ورنیه امروزی داشت، اختراع کرد و مفاهیم مهم فیزیکی از قبیل: حرکت، نیرو، فضای خالی، نور، و حرارت را به دقت بررسی کرده است. ابن سینا استاد تعلیم و تربیت، اولین دانشمند اسلامی است که در این باره اظهارات بسیار ارزنده ای داشته است. کتاب تدابیر المنازل و چهار فصل از فن سوم کتاب اول قانون و مقاله اول از فصل پنجم کتاب شفا را به تعلیم و بهداشت کودکان اختصاص داده است. ابن سینا راجع به ورزش و انواعش، درباره برگزیدن هنر و حرفه دست بشر را می گیرد و به سر منزل سعادت می رساند. ابن سینا هزار سال پیش مربیان اطفال را سفارش می دهد که از همان اوان کودکی علاقه و شوق بچه را بسنجند و در هر پیشه ای که استعداد و علاقه دارد او را در آن پیشه و هنر تشویق کنند. ابن سینا منطق دان، کتاب قانون در طب را سراسر بر اساس صغرا کبرای پی ریزی کرده، برابر کرده و نتیجه گیری منطقی را ابراز می دارد که جای شک و گمانی نماند.

ابن سینای روانشناس، در کتاب قانونش بحث هایی درباره روان شناسی و روان پزشکی دارد که واقعا مایه تعجب است. ابن سینا با وجود عمر کوتاه و با آن همه گرفتاری و دغدغه و اختفا و فرار و زندان، که گریبانگیرش بوده است، توانسته 476 کتاب و رساله در هر علمی از علوم متداول زمان خود را به جامعه تقدیم کند. که اکنون 246 کتاب و رساله او باقی و در کتابخانهای مختلف دنیا موجود است. ابن سینا، فیلسوف در فلسفه اش متأثر از افلاطونی نو بوده و کوشش کرده آن را با دین اسلام وفق دهد؛ که در این باره از ابن رشد بسیار پیشی گرفته و کمتر از ابن رشد از ارسطو تبعیت کرده است. با این همه چندی از کوته فکران او را کافر و زندیق خوانده اند. ابن سینای طبیب که قانون را نوشته، در حقیقت باید گفت که دایرةالمعارف طبی را به دنیا ارزانی داشته است. قانون در طب ابن سینا که شامل پنج کتاب است، تا قرن هفدهم در سراسر اروپا معتبرترین کتاب طبی بوده و در هر دانشگاهی آن را تدریس کرده اند، و حتی امروزه هم می توان از توجیهات و اشارات او بهره ها کسب کرد

شرح هایی که در دنیای اسلام بر کتاب قانون ابن سینا نوشته شده از علمای زیر است:

علی رضوان، متوفی 460 هجری قمری، امام فخر رازی، نجم الدین احمد نخجوانی، محمد بن محمود آملی متوفی بسال 733 ه.ق.، سعدالدین محمد فارسی، فخرالدین محمد خجندی، جمال الدین حلی، رفیع الدین گیلی، یعقوب بن اسحق سلوی، ابوالفرج یعقوب بن اسحق معروف به ابن القف، هبه الله یهودی مصری، حکیم محمد بن عبدالله آق سرایی، حکیم علی گیلانی، ......

حال که در دنیای اسلام راجع به ابن سینا نوشته ها را نوشتیم، بیایید که به خارج و به دنیای غرب سفری کنیم و ببنیم اروپائیان درباره ابن سینا چه عقایدی دارند و تا چه حد از او قدردانی کرده اند.

دکتر نجیب عقبقی از مصر کتابی را در سه جلد به نام المستشرقون تألیف کرده که در سال 1946 در دارالمعارف مصر چاپ و انتشار یافته است. در این کتاب هر چه آثار مستشرقین غربی است گرد آمده است؛ شصت و پنج صفحه کتاب مزبور اختصاص به ابوعلی سینا دارد.

کتابهای قانون و شفا، اثر ابن سینا بارها و بارها به زبانهای مختلف از جمله عربی، لاتین، فرانسوی و ایتالیایی ترجمه و در دانشگاه های مختلف جهان تدریس می شدند.

اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید .

با تزویر و ریا با غرور و تکبر با بدقولی و عهد شکنی با فتنه گری و دروغ نمی توان ادعای انسانیت داشت .

حرفهایی برای نگفتن ... یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دورنگی را با کمتر از صداقت ندهم ؛ یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد، یادم باشد قلب کسی را نشکنم شاید دیگر هیچوقت مجال جبرانش نباشد، یادم باشد تا شقایق هست ، تا صدای جیرجیرکها و جیک جیک گنجشکان و آواز پرندگان و صدای پای آب (‌یاد سهراب بخیر ) و امواج دریاها و صدای باد و قطرات شبنم و استواری کوه و وسعت دشت و سرسبزی چمنزار و طراوت جنگل باقیست تا لطافت باران و درخشندگی ستاره ها و نور ماه و گرمای خورشید و زیبایی و عطر گلها ونرمی شنهای ساحل و لطافت گلبرگ باقیست زندگی را زیبا بدانم .

بودیم و کسی پاس نمیداشت که هستیم ، باشد که نباشیم و بدانند که بودیم . خدانگهدا بن سینا (شیخ الرئیس ابو علی سینا) یا پور سینا (۹۸۰ - ۱۰۳۷) دانشمند, فیلسوف و پزشک ایرانی بود. وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که تعداد زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه‌است. جرج سارتون او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب قانون است.

 

زندگی

ابن سینا بلخی یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)

«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

 

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم .نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.

در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.

ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.

چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.

 

بعد از آن به الهیات رو آوردم و

به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.

وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود می‌شدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمی‌دانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم.

چندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتاب‌هایی نوشته بودم. در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آواره‌ای در شهرها می‌گشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.

آرامگاه بوعلی سینا در همدان

 

ابو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و در آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمس‌الدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد ۴ ماه در زندان بسر برد و در زندان ۳ کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار گردید. من و برادرش و دو تن دیگر با وی همراه بودیم. پس از آنکه سختیهای بسیار کشیدیم به اصفهان در آمدیم. علاءالدوله فرمانروای اصفهان استادم را به گرمی پذیرفت و مقدم او را بسیار گرامی داشت و در سفر و حضر و به هنگام جنگ و صلح استاد را همراه و همنشین خود ساخت. استاد در این شهر کتاب شفاء را تکمیل کرد و به سال ۴۲۸ در سفری که به همراهی علاءالدوله به همدان می‌رفت، بیمار شد و در آن شهر در گذشت و هم در آن شهر به خاک سپرده شد

ابن سینای فیلسوف

ابن سینا بسیار تابع فلسفه ارسطو بود و از این نظر به استادش فارابی شباهت دارد. مبحث منطق و نفس در آثار او در واقع همان مبحث منطق و نفس ارسطو و شارحان او نظیر اسکندر افرودیسی و ثامیسطیوس است. اما ابن سینا هرچه به اواخر عمر نزدیک می شد، بیشتر از ارسطو فاصله می گرفت و به افلاطون و فلوطین و عرفان نزدیک می شد. داستان های تمثیلی او و نیز کتاب پرحجم منطق المشرقین که اواخر عمر تحریر کرده بود، شاهد این مدعاست. امروزه از این کتاب تنها مقدمه اش در دست است. اما حتی در همین مقدمه نیز ابن سینا به انکار آثار دوران ارسطویی خویش مانند شفا و نجات می پردازد

 

 

آثار ابن سینا

به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار می‌زیستند کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.

فلسفه

* شفا

* نجات

* الاشارات والتنبیهات

ریاضیات

* زاویه

* اقلیدس

* الارتماطیقی

* علم هیئت

* المجسطی

* جامع البدایع

طبیعی

* ابطال احکام النجوم

* الاجرام العلویة واسباب البرق والرعد

* فضا

* النبات والحیوان

اشعار ابن سینا

ابن سینا در شعر نیز دستی داشته و اشعار زیادی به زبان عربی سروده‌است و حتی منظومه‌هایی مثل قصیده ارجوزه در مسایل علمی ساخته‌است. اشعاری نیز به زبان فارسی از او روایت کرده‌اند که برخی از آن‌ها به نام دیگران نیز آمده‌است و با توجه به اسلوب و معانی آن‌ها باید در انتساب این اشعار به ابن سینا تردید روا داشت. ما در اینجا، برای آشنایی مختصر با اشعار ابن سینا، گزیده‌ای از مستندترین آنها را می‌آوریم:

غذای روح بود باده رحیق الحق که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق

به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین همای گردد اگر جرعه‌ای بنوشد بق

به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق

می‌از جهالت جهال شد به شرع حرام چو مه که از سبب منکران دین شد شق

حلال گشته به فتوای عقل بر دانا حرام گشته به احکام شرع بر احمق

شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق

حـلال بر عـقلا و حـرام بر جهـال که می‌محک بود وخیرو شر از او مشتق

غلام آن می‌صافم کزو رخ خوبان به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق

چو بوعلی می‌ناب ار خوری حکیمانه به حق حق که وجودت شود به حق ملحق

روزکی چـــــند در جهان بودم بر سر خـــــاک باد پیمودم

ساعتی لطف و لحظه‌ای در قهر جان پاکــــیزه را بــــیالودم

با خرد را به طبع کردم هجو بی خرد را به طمع بـــستودم

آتـشی بر فروخــــــتم از دل وآب دیده ازو بــــــــپالودم

با هواهای حرص و شــیطانی ساعــــتی شادمـــان نیاسودم

آخر الامر چون بر آمد کار رفتـــم و تخم کشته بدرودم

کـس نداند که مــن کـــجا رفتم خود ندانم که من کجا بودم

می‌حاصل عمر جاودانی است بده سرمایهٔ لذت جوانی است، بده

سوزنده چو آتش است لیکن غم را سازنده چو آب زندگانی است، بده

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت

اندر دل من هزارخورشید بتافت آخربه کمال ذره‌ای راه نیافت

مایـــیم به عفو تـو تــولاکرده وز طاعت معصیت تبرا کرده

آنجا که عنایت تو باشد، باشد ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده

هر هیأت و هر نقش که شد محو کنون در مخزن روزگار گردد محزون

چون باز همین وضع شود وضع فلک از پرده غیبش آورد حق بیرون

در پرده سنحق نیست که معلوم نشد کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد

در معرفتت چو نیک فکری کردم معلومم شد که هیچ معلوم نشد

 

 

نظر برخی از بزرگان درباره ابن سینا

آیت الله خمینی در شرح حدیثی از امام محمد باقر، از ابوعلی سینا به عنوان رئیس فلاسفة اسلام یاد می‌کنند. و نیز در کتاب «چهل حدیث» خود در شرح حدیثی ار امام جعفر صادق که ایشان هم از امیر مومنان علی (ع) نقل کرده‌اند، از ابوعلی سینا به عنوان امام فن و فیلسوف بزرگ اسلام نام برده‌اند. نظر آیت الله شهید مرتضی مطهری دریاره ابن سینا: استاد مطهری در کتاب «ولادها و ولایت‌ها» از شیخ الرئیس ابو علی سینا به عنوان اعجوبه دهر نام می‌برد. و در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» می‌نویسد: «ابو علی حسین ابن عبدالله ابن سینا، اعجوبه دهر و نادره روزگار، شناختنش یک عمر و شناساندنش کتابی بسیار قطور می‌خواهد.» از عمر خیام نیشابوری پرسیدند: «درباره اعتراض ابوالبرکات به سخنان شیخ بوعلی چه می گویی؟» گفت: «ابوالبرکات قدرت فهم سخنان شیخ را ندارد. پس چه اعتراضی می‌تواند به شیخ بکند و به نتایج افکار او چه ایرادی می‌توند بگیرد.» پس از قرن پنجم هر کس می‌خواست فلسفه بخواند، مجبور بود کتاب‌های فارابی و ابن رشد و مخصوصا بوعلی سینا را بخواند.

 

hosein heidari بازدید : 46 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

 

بیا بنویسیم روی خاک،رو درخت، رو پر پرنده ،رو ابرا
بیا بنویسیم روی برگ،روی آّب،توی دفتر موج،رو دریا
بیا بنویسیم که خدا ته قلب آینه است
مثل شور فریاد یا نفس تو حصار سینه است
با همیشه موندن وقتی که هیچی موندنی نیست
اوج هر صدای عاشقه که شکستنی نیست

با صدام میام،همه جا تو رو مینویسم
روی آینه گریه هام، گونه های خیسم
ای که معنی اسم تو آسمون پاکه
ریشه صدا، نبض عشق، زیر پوست خاکه

بیا بنویسیم روی خاک،رو درخت،رو پر پرنده،رو ابرا
بیا بنویسیم روی برگ، روی آب، توی دفتر موج، رو دریا

توی خواب خاک ریشه ها موسم شکفتن
همصدای من میخونن وقت از تو گفتن
چشم بستمو تو بیا به سپیده وا کن
با ترانه نفسات باغچه رو صدا کن

با صدام میام، همه جا تو رو مینویسم
روی آینه گریه هام، گونه های خیسم
ای که معنی اسم تو آسمون پاکه
ریشه صدا، نبض عشق، زیر پوست خاکه

با ترانه نفسات، من ترانه میگم
اسمتو مثل یه غزل عاشقانه میگم
بیا که دیگه وقتشه، وقت برگشتنه
بوی پیرهنت که بیاد، لحظه دیدنه

hosein heidari بازدید : 49 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره

دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!
خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!
دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن

hosein heidari بازدید : 31 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

روزی از دانشمند ی ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت :

اگر زن یا مرد دارای اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1

اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10

اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100

اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک

میگذاریم : 1000

ولی اگر زمانی عدد 1 رفت ( اخلاق )؛ چیزی به جز صفر باقی نمیماند ، 000

و صفر هم به تنهائی هیچ است . و آن انسان هیچ ارزشی ندارد

hosein heidari بازدید : 55 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت، یک مورد به یاد ماندنی اتفاق افتاد:

شکایتی از سوی یکی مشتریان به کمپانی رسید. او اظهار داشته بود که هنگام خرید یک بسته صابون متوجه شده بود که آن قوطی خالی است.

بلافاصله با تاکید و پیگیریهای مدیریت ارشد کارخانه این مشکل بررسی، و دستور صادر شد که خط بسته بندی اصلاح گردد و قسمت فنی و مهندسی نیز تدابیر لازمه را جهت پیشگیری از تکرار چنین مسئله ای اتخاذ نماید.

مهندسین نیز دست به کار شده و راه حل پیشنهادی خود را چنین ارائه دادند:

پایش (مانیتورینگ) خط بسته بندی با اشعه ایکس

بزودی سیستم مذکور خریداری شده و با تلاش شبانه روزی گروه مهندسین،‌ دستگاه تولید اشعه ایکس و مونیتورهایی با رزولوشن بالا نصب شده و خط مذبور تجهیز گردید.

سپس دو نفر اپراتور نیز جهت کنترل دائمی پشت آن دستگاهها به کار گمارده شدند تا از عبور احتمالی قوطیهای خالی جلوگیری نمایند.نکته جالب توجه در این بود که درست همزمان با این ماجرا، مشکلی مشابه نیز در یکی از کارگاههای کوچک تولیدی پیش آمده بود اما آنجا یک کارمند معمولی و غیر متخصص آنرا به شیوه ای بسیار ساده تر و کم خرج تر حل کرد:تعبیه یک دستگاه پنکه در مسیر خط بسته بندی تا قوطی خالی را باد ببرد.

جمله روز: هر احمقی می تواند چیزها را بزرگتر، پیچیده تر و خشن تر کند؛ برای حرکت در جهت عکس، به کمی نبوغ و مقدار زیادی جرات نیاز است. آلبرت انشتین




hosein heidari بازدید : 35 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

محک:

به کودکان سرطانی بدون صرف هیچ هزینه ای کمک کنید

با سلام به تمام دوستانی عزیزی که این مطلب را می‌خوانند و برای این کار خیر وقت صرف می‌کنند.

خیلی از کودکان وقتی که به دنیا میان حتی طعم یه لحظه سالم بودن رو نمی‌کشن و لحظه‌ای آرامش در کنار خانواده رو ندارن چقدر درد آور فرزند، خواهر، برادر یا نوه خانواده‌ای به بیماری مبتلا شوند که آرامش و حس خوشحالی رو از آن خانواده بگیرد و آن خانواده از پس هزینه‌های درمان این بیماری بر نیایند. همیشه برای انجام کار خیر احتیاج نیست ما از نظر مالی به این جور کودکان کمک کنیم و خیلی راه‌های دیگری وجود دارد که از نظر مالی خیلی مهم‌تر هستند و اون حمایت منو شما و همه افرادی هستند که از بیماری این جور کودکان خبر داریم.

حال شما را با موسسه خیریه‌ای آشنا می‌کنیم که بهترین مکان را برای کودکان سرطانی را به وجود آورده است:

موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان "محک" به عنوان یک سازمان غیردولتی، غیرانتفاعی و غیرسیاسی در سال 1370 با شماره 6567 به ثبت رسید و از همان زمان فعالیت رسمی خود را جهت تسکین آلام کودکان مبتلا به سرطان و خانواده‌های آنان آغاز نمود.

از همان ابتدای تاسیس، به پشتوانه حضور خالصانه موسسین متخصص و پاک نیت، موسسه "محک" توانست ظرف کمتر از یک دهه با بهره گیری از اعتماد و حمایت‌های آحاد مردم و سخت کوشی اعضاء داوطلب و اعمال روش‌های علمی و تخصصی در مراقبت‌های ویژه از بیماران و خانواده‌های آنان در کنار پیشرفت‌های علم پزشکی آمار مرگ و میر را از 75 درصد در دهه 60، به 25درصد در دهه80 برساند.

موضوع فعالیت مؤسسه محک، انجام امور خیریه در زمینه‌های پزشکی، پژوهشی، پیشگیری، درمانی، خدماتی، بهداشتی، بیمارستانی، رفاهی و صرفا در جهت حمایت از کودکان مبتلا به سرطان می‌باشد.

محک تبلوری از ایفای نقش مشارکت مردمی در جامعه است که در بخش اول اساسی‌ترین شعار محک یعنی ”ما را یاری دهید و از ما یاری بخواهید” بر آن تصریح شده است.

موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان "محک" توانسته است در طول 16 سال فعالیت خود بالغ بر 11000 کودک مبتلا به سرطان را تحت حمایت قرار داده و امکان ساخت بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان "محک" را فراهم آورد.

خوب کسانی که از نظر مالی می‌توانند به این کودکان کمک کنند از لینک زیر وارد سایت بشن:

www.mahak-charity.Org

و حالا کسانی که نمی‌توانند از نظر مالی کمک کنند چه کاری می‌توانند انجام بدهند:

همون طور که می‌دانید ممکنه خیلی از افراد این صفحه را بخوانند و به کمک این موسسه بشتابند پس ما باید کاری کنیم که این صفحه را خیلی از افراد ببینند.

اولین راه این است که این صفحه را به دوستان خود میل کنید. ممکنه شما با چند نفر فقط ارتباط دارید. ممکنه حتی شما ایمیل یکی از دوستانتان را دارید به آن دوست خود فقط بتوانید میل بزنید بعضی‌ها هم ممکن است صدها ایمیل از دوستان خود داشته باشن به آنها میل بزنند. مهم فرستادن میل به دیگران است و تعداد آن مهم نیست. اگر همین کار ادامه پیدا کند زنجیره‌ای از ایمیل‌ها به وجود می‌آید که باعث می‌شود تمام ایرانیانی که در اینترنت هستند این صفحه رو بیینند.

راه دوم این است که این صفحه را در سایت یا وبلاگ خود قرار بدید تا افراد بیشتری این صفحه رو ببینند.

در آخر این صفحه نمایشگری از بازدید این صفحه گذاشته شده است که به شما می‌تواند کمک کند که چقدر این صفحه دیده شده است همه ما امیدوار هستیم بازدید عدد این نمایشگر از میلیون‌ها رد کند تا همه بدانند ایرانیان در کمک کردن به هموطنان خود حرف اول را می‌زنند.

از شما ممنون هستیم که با نیت فقط خالصانه این کار را انجام می‌دهید آرزوی سلامتی برای تمام ایرانیان عزیز

hosein heidari بازدید : 79 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

محمدرضا شاه در طول برگذار کردن جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران خطابه‌ای نیز در کنار آرامگاه ابدی کوروش بزرگ بنیانگذار حکومت هخامنشیان در پاسارگاد ایراد نمود . این خطابه که در تاریخ ۲۰ مهر ماه سال 2530شاهنشاهی از دهان شاهنشاه برای تمام جهان خوانده گشت به شرح زیر میباشد:

كورش !

شاه بزرگ،

شاه شاهان،

شاه هخامنشی،

شاه ایران زمین،

از جانب من، شاهنشاه ایران،

و از جانب ملت من،

بر تو درود باد.

hosein heidari بازدید : 50 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

: آیا تا به حال متوجه سرعت درک و فهم فرزندتان شدید؟ سرعت یادگیری او چطور است؟ مطالب را خوب یاد می گیرد؟ در انتقال مفاهیمی که آموخته- هر چند ساده و متناسب با سن خودش- توانایی دارد؟

مهارت های زبانی: انتظار می رود کودک شما قادر به برقراری ارتباط با معلمان و دانش آموزان دیگر باشد. قادر به درک قوانین کلاس و مدرسه، پذیرش راهنمایی ها و دستورات معلمان و باشد. میزانی از واژگان قابل استفاده را در خزانه لغاتش داشته باشد. در نتیجه متناسب با سن خود حرف می زند و از نظر شاخص های تکاملی مشکلی ندارد.

مهارت های هماهنگی- حرکتی: مدرسه محیطی است که کودک نیاز به هماهنگی در اجرای مهارت ها دارد؛ همچون استفاده از مداد و قیچی، توانایی قرار دادن و برداشتن لباس های خود مثل کلاه و بلوز و پوشیدن آن. (یکی دیگر از اشکال این مهارت ها و هماهنگی ها ، «غلبه طرفین» است که فقط در مورد برتری دست نیست بلکه بدانیم به طور کلی غلبه طرفین در فرزندمان با سمت راست بدن است یا چپ بدن. انتظار می رود این مهارت و هماهنگی تا ورود به ابتدایی شکل گرفته باشد«م»).

تندرستی جسمی: بچه هایی که بیماری های مزمن دارند، کودکان کم توان و با نیازهای ویژه با برخی از جنبه های مدرسه مشکل دارند. این به این معنی نیست که آنها آمادگی برای مدرسه رفتن ندارند، اما آنها نیازهای جسمی و یادگیری دارند که باید به آن توجه شود. لذا از شرایط لازم و امکاناتی که مدرسه می تواند برای فرزند شما فراهم کند ، مطلع شوید.

مهارت های ترسیمی : در سن ورود به مدرسه ، از عهده ترسیم حیوانات، درختان، ترسیم بهتر ساختمان و خانه، ماشین و هواپیما بر می آید( ممکن است اشکال را به زیبایی ترسیم نکند اما به هر حال از عهده بر می آید.)

مرکز بهداشت اجتماعی کودکان در بیمارستان سلطنتی کودکان در ملبورن، پیشنهاد می کند که انجام فعالیت های زیر توسط والدین می تواند به آمادگی هر چه بهتر کودکان کمک کند:

به همراه فرزندتان کتاب های قصه ای را به عنوان یک فعالیت لذت بخش روزانه بخوانید.

· نکته هایی یا معماهایی را بسازید و در مورد آن از فرزندتان سوال کنید.

· به پاسخ های بچه ها به دقت گوش فرا دهید و از آنها با "چرا "سوال کنید.

· کنجکاوی ذاتی کودک را تشویق کنید و برای این منظور کارهایی متفاوتی را با آنها انجام دهید.

· تشویق کنید که بچه ها به روش های متفاوتی بازی های خودشان را و سایر کارهای شخصی شان را انجام دهند.

· تشویق کنید که بچه ها خودشان یاد بگیرند، مستقلانه لباس هایشان را در بیاورند یا بپوشند.

hosein heidari بازدید : 61 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

 

 

 

آغاز سال تحصیلی درست همین نزدیکی است و در این آستانه سال تحصیلی ما با کودکانی مواجه هستیم که از نظر رشدی متفاوت هستند، با این حساب چطور می توان فهمید که آیا فرزند شما آمادگی لازم را برای ورود به مدرسه دارد؟

اغلب ما تصور می کنیم که فرزندمان یک نصف روز را بتواند با محیط پیش دبستان راحت سازگار شود ، اما گاه متوجه می شویم برایش خیلی سخت است که بتواند با بقیه همسالانش باشد، اسباب بازی های خود را با دیگران شریک شود و دوستانی پیدا کند، با آنها کتک کاری نکند. به ویژه برای آن دسته از اولیایی نگرانی وجود دارد که فرزندشان مهد نرفته و برای نخستین بار است که با محیط های آموزشی آشنا می شود.فرزند شما می تواند بهتر از این شود اگر شما تامل کنید و به او فرصت دهید او نیاز به زمان بیشتری دارد برای یادگیری مهارت های اجتماعی.

حال از کجا بدانیم که فرزند ما از ویژگی های لازم برای پذیرش محیط پیش دبستان برخوردار است؟

در این بحث به برخی از عمده ترین ویژگی های تعیین کننده که نشان دهنده آمادگی فرزند شما برای مدرسه رفتن است، می پردازیم :

آیا فرزند شما علاقه ای به یادگیری نشان می دهد؟

ما انتظار دارییم کودک در فضای مهد یا پیش دبستان در فعالیت های قصه گویی و سرگرمی ها شرکت کند و خود را کنار نکشد ، (اگر چه تاکید می کنم که وظیفه مربی هم هست که او را به مشارکت دعوت کند«م»).

اگر فرزند شما از مشارکت لذت می برد، می تواند معنی اش این باشد که او آماده ست برای این که زمان بیشتری را برای لذت و تفریح با بچه ها سرگرم بماند.

اگر کودک شما علاقه کافی را برای یادگیری موضوعات جدید نشان می دهد، اگر او می تواند با دقت به یک داستان کوتاه توجه کند،کاری را به اتمام برساند و ناتمام رها نکند و می تواند توجه خودش را روی یک فعالیت ویژه حتی برای زمان کوتاه نگه دارد و اگر او به معنی نشانه ها و نمادها توجه می کند به این معنی است که او آمادگی کافی را دارد. (در غیر این صورت به ملاک های بیش فعالی و کم توجهی در همین وبلاگ یا منابع دیگر مراجعه کنید

hosein heidari بازدید : 42 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

پژوهش های جدید نشان می دهد کودکان پیش دبستانی با نشانه های بیش فعال و کم توجهاز یک ساختار کوچکتر از حد معمول در مغز خود برخوردارند که نقش مهمی در شناخت و کنترل حرکتی آنها دارد.

این یافته می تواند به تلاش برای گسترش روش های درمان اختلال های رفتاری شایع در مراحل اولیه رشد کودکان کمک کند . برای انجام این پژوهش که در موسسه کندی در بالتیمور انجام گرفت به بررسی مغز تعدادی از کودکان به وسیله ام .آر. ای پرداخته شد،که دارای علایم بیش فعالی و کم توجهی بودند ( از جمله بی توجهی و تکانش گری) درمقایسه با همین کودکان بدون علایم.

 

اسکن ها نشان داد کودکان دارای نشانه های AD/HD از یک هسته دمدار کوچکتری در منطقه ای از مغز(زیرقشری) برخوردارند. همچنین پژوهشگران از والدین همین کودکان گزارش بیشتری در مورد رفتارهای پر تحرکی و کم توجهی دریافت کردند.

این استاد عصب شناختی در کندی، افزود شناسایی زودتر و درمان مراجعه کنندگان با مشکلات کمبود توجه در سال های پیش دبستانی می تواند تاثیر بیش فعالی و کم توجهی را در دراز مدت به حداقل برساند. این مطالعه در نسخه 9 ژوئن مجله بالینی اعصاب منتشر شده است.

 

بیش فعالی و کم توجهی شایع ترین تشخیص اختلال کودکان در امریکا ست که حدود دو میلیون کودک را در بر می گیرد

hosein heidari بازدید : 44 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

: آیا تا به حال متوجه سرعت درک و فهم فرزندتان شدید؟ سرعت یادگیری او چطور است؟ مطالب را خوب یاد می گیرد؟ در انتقال مفاهیمی که آموخته- هر چند ساده و متناسب با سن خودش- توانایی دارد؟

مهارت های زبانی: انتظار می رود کودک شما قادر به برقراری ارتباط با معلمان و دانش آموزان دیگر باشد. قادر به درک قوانین کلاس و مدرسه، پذیرش راهنمایی ها و دستورات معلمان و باشد. میزانی از واژگان قابل استفاده را در خزانه لغاتش داشته باشد. در نتیجه متناسب با سن خود حرف می زند و از نظر شاخص های تکاملی مشکلی ندارد.

مهارت های هماهنگی- حرکتی: مدرسه محیطی است که کودک نیاز به هماهنگی در اجرای مهارت ها دارد؛ همچون استفاده از مداد و قیچی، توانایی قرار دادن و برداشتن لباس های خود مثل کلاه و بلوز و پوشیدن آن. (یکی دیگر از اشکال این مهارت ها و هماهنگی ها ، «غلبه طرفین» است که فقط در مورد برتری دست نیست بلکه بدانیم به طور کلی غلبه طرفین در فرزندمان با سمت راست بدن است یا چپ بدن. انتظار می رود این مهارت و هماهنگی تا ورود به ابتدایی شکل گرفته باشد«م»).

تندرستی جسمی: بچه هایی که بیماری های مزمن دارند، کودکان کم توان و با نیازهای ویژه با برخی از جنبه های مدرسه مشکل دارند. این به این معنی نیست که آنها آمادگی برای مدرسه رفتن ندارند، اما آنها نیازهای جسمی و یادگیری دارند که باید به آن توجه شود. لذا از شرایط لازم و امکاناتی که مدرسه می تواند برای فرزند شما فراهم کند ، مطلع شوید.

مهارت های ترسیمی : در سن ورود به مدرسه ، از عهده ترسیم حیوانات، درختان، ترسیم بهتر ساختمان و خانه، ماشین و هواپیما بر می آید( ممکن است اشکال را به زیبایی ترسیم نکند اما به هر حال از عهده بر می آید.)

مرکز بهداشت اجتماعی کودکان در بیمارستان سلطنتی کودکان در ملبورن، پیشنهاد می کند که انجام فعالیت های زیر توسط والدین می تواند به آمادگی هر چه بهتر کودکان کمک کند:

به همراه فرزندتان کتاب های قصه ای را به عنوان یک فعالیت لذت بخش روزانه بخوانید.

· نکته هایی یا معماهایی را بسازید و در مورد آن از فرزندتان سوال کنید.

· به پاسخ های بچه ها به دقت گوش فرا دهید و از آنها با "چرا "سوال کنید.

· کنجکاوی ذاتی کودک را تشویق کنید و برای این منظور کارهایی متفاوتی را با آنها انجام دهید.

· تشویق کنید که بچه ها به روش های متفاوتی بازی های خودشان را و سایر کارهای شخصی شان را انجام دهند.

· تشویق کنید که بچه ها خودشان یاد بگیرند، مستقلانه لباس هایشان را در بیاورند یا بپوشند.

hosein heidari بازدید : 36 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

 

 

کم خوابی در دوران اولیه کودکی ممکن است به رشد علایم بیش فعالی و کم توجهی منجر شود.

پژوهش هایی که در 14 ژوئن در مینیاپولیسِ مینه سوتا در بیست و پنجمین جلسه سالانه انجمن حرفه ای خواب ارائه شده نشان می دهد که مدتِ خوابِ کم ممکن است به گسترش یا بدتر شدن حالت بیش فعالی و کم توجهی در دوران اولیه کودکی منجر شود .

 

نتایج بر اساس گزارش های والدین نشان می دهد که خواب کم در سنین پیش دبستانی به طور معنی داری باعث بدتر شدن علائم بیش فعالی و کم توجهی در کودکان می شود. مطالعه بر روی نمونه ای به حجم 6860 کودک انجام شد. کودکانی که به گزارش والدین در پیش دبستان کم خوابی داشتند به عنوان کودکان بیش فعال و کم توجه با همتایانشان در مهد کودک مقایسه شدند. اریکا گایلور محقق این پژوهش بر این باور است که یافته ها نشان داده بچه هایی که خواب کافی ندارند ممکن است در معرض رشد مشکلات آشکار رفتاری به شکل پرتحرکی، تکانشگری و مشکلات حفظ توجه، ناتوانی در آرام نشستن قرار بگیرند. بنا به باور نویسنده مشکل کم توجهی و بیش فعالی در قبل از ورود کودکان به مدرسه تشخیص داده نمی شود اگر چه علائمی در سنین پایین قابل پی گیری است؛ مشکلات خواب بویژه ناتوانی در به خواب رفتن، در خواب ماندن و بیدار نشدن در طول خواب به فراوانی در کودکان و بزرگسالان مبتلا به بیش فعالی و کم توجهی گزارش شده است. اگر چه جهت یافتن روابط علت و معلولی دشوار است اما مطالعات طولی ممکن است پنجره ای را به سمت تعریف و حل مشکلات پیچیده بگشاید.

برای تحلیل یافته ها از اواج مغزی بچه های پیش دبستانی و مهد کودکی در قالب یک مطالعه طولی به طریق هم گروهی تولد انجام گرفت . داده ها شامل نمونه ای از کودکان هم سن ، منتخب و خانواده هایی که در امریکا زندگی می کردند، بود؛ در این مطاالعه جنسیت ، درآمد خانواده و قومیت کنترل شد. نتایج پیشین بیانگر اهمیت خواب به موقع و زود هنگام کودکان در رشد سالم تر آنها بوده است.

hosein heidari بازدید : 41 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

 

 

 

همخوانی سبک فرزندپروری شما با شخصیت فرزندتان می تواند اضطراب و افسردگی را در کودکان به میزان قابل توجهی کاهش دهد. محققان با بررسی سه ساله 214 کودک و مادر دریافتند که تطبیق سبک های فرزندپروری با شخصیت بچه ها در نشانه های کاهش اضطراب ها و افسردگی نیمی از کودکان نقش است.

(شیوه های فرزندپروری شامل دو معیار عمده هستند: محبت و کنترل والدین. کنترل والدین آن دسته از رفتارهای والدین را شامل می‌شود که در خدمت جامعه پذیری (فرایند انتقال ارزش‌های اجتماعی از والدین به فرزندان) قرار دارد. این امر به صورت توانایی والدین در اعمال رهنمود، ثبات، توانایی تحمل رفتارهای نامطلوب (برای مثال فریاد کشیدن، بهانه‌جویی، گریه و ...) و استفاده از مشوق‌ها و تقویت‌ها، نمود دارد. محبت نیز شامل صمیمیت، علاقه، مهربانی و عاطفه والدین می‌باشد.بر اساس این دو شاخص مهم، شیوه‌های فرزند پروری را به سه دسته عمده تقسیم می کنند: شیوه مقتدرانه، شیوه سهل گیرانه، شیوه استبدادی.) « م».

اما کودکان در یک رابطه ی با عدم همخوانی سبک فرزندپروری و شخصیت ، دو برابر خطر بیشتری را در ابتلا به افسردگی و اضطراب نشان می دادند. این پژوهش بر روی بچه های به طور متوسط نه ساله و در دانشگاه واشینگتون انجام گرفت و نتیجه آن در ماه آگوست منتشر شد و در نشریه روان شناسی نابهنجاری کودکان چاپ گردید. این مطالعه بر اساس رویکرد فرزندپروری صورت گرفته و به والدین پیشنهاد هایی در مورد کاهش اضطراب و افسردگی کودکان می دهد. کارا کیف روانشناس دانشگاه واشینگتون معتقد است توجه ما معطوف به ویژگی هایی است که کودکان را نسبت به اضطراب و افسردگی آسیب پذیر می سازد و عواملی که در نحوه شکل دادن واکنش های کودکان به سبک های فرزندپروری والدین شان موثر است. این آسیب پذیری را می توان به نداشتن شناخت صحیح والدین از کودک خود و ویژگی های او نسبت داد.

در این پژوهش بچه هایی که بهتر قادر به کنترل رفتارها و هیجان هایشان بودند، بیشتر احتمال داشت که به اضطراب و افسردگی مبتلا شوند ،اگر آنها والدین بیش از حد کنترل گری می داشتند . این کودکان زمانی از نظر هیجانی بهتر رفتار می کردند که مادرانشان به آنها خودمختاری بیشتری می دادند.

اما بچه هایی که در تنظیم هیجان ها و رفتارهایشان توانایی کمتری داشتند، و در نتیجه برون ریزی هیجانی آنها با رفتارهای مشکل آفرین همراه بود نیاز به راهنمایی بیشتر و ساختار تربیتی قوی (سبک مقتدرانه)در فرزندپروری داشتند

hosein heidari بازدید : 31 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

 

تجربه تعدادی از عوامل استرس زا در دوران کودکی می تواند آسیب های سیستم عصبی مغز را گسترش دهد و منجر به بیماری ها و اختلالات روانی در طول زندگی و حتی مرگ زود هنگام شود

یک مطالعه در ژورنال طب پیشگیری نشان داده که کودکان با در معرض قرار گرفتن به شش مورد از تجارب مضر کودکی(ACEs)[1] یا بیشتر از آن دچار صدمات جبران ناپذیری می شوند. طی پژوهشی کودکانی که دوبار در خطر مرگ زودرس قرار داشتند با بچه هایی مقایسه شدند که تجربه بیماری نداشته بودند در این مطالعه پرسشنامه ای بود که به 17000بزرگسال داده شد که تاثیرات دراز مدت ACEs را می سنجید :

ü قرار گرفتن تحت آزارهای جسمی و کلامی.

ü داشتن یک مادر تنبیه کننده و شاهد خشونت خانگی.

ü زندگی در یک خانواده با اعضای مبتلا به سوء مصرف مواد یا بیماری های روانی.

ü داشتن والدین از هم جدا شده یا طلاق گرفته.

ü عضو خانواده دارای سابقه کیفری و زندانی بوده.

دیوید براون محقق اصلی مطالعه و اپیدمیولوژیست معتقد است برخوردار بودن از شش مورد یا بیشتر از نشانگان ACEs نزدیک به بیست سال به طور متوسط در مقایسه با افراد سالم و کسانی که تجربه ACEsنداشتند، از عمر انسان می کاهد . این پژوهش نشان دهنده نکته مهمی است که که پیامدهای تروماهای دوران کودکی می تواند در طول دوران زندگی افراد گسترده شود.

بسته به موقعیت شما ، به حداقل رساندن عوامل استرس زا در زندگی ممکن است کمی دشوار باشد. وقایع و حوادث قطعی زندگی مثل مرگ در اعضای خانواده، حوادث آسیب زای شدید اجتناب ناپذیر است . علاوه بر این گاه خصوصیت کودکان نیز در رابطه آنان با والدین می تواند اجتناب ناپذیر باشد. برای مثال مادران نوزادان نارس، بیشتر از مادران نوزادان عادی ، از فرزندشان و استرس بچه داری خبر می دهند(م). اگر شما تجربه یک رویداد آسیب زا را در گذشته یا بیماری روانی درمان نشده داشتید، آگاه باشید که می تواند تاثیر عمیقی بر زندگی کودک شما داشته باشد. بنابراین تجارب والدین در دوران کودکی آنها خیلی مهم است.استرس زندگی و گرفتاری های روزمره با کاستن توانایی والدین، بر سازگاری کودک تاثیر سوء می گذارند.تحریک پذیری، غم، نفرت، منفی گرایی مادران افسرده در والدینی که افسردگی بالینی ندارند اما زیر فشارند دیده می شود(م).

همه استرس های دوران کودکی ارتباطی به حوادث تروماتیک ندارند گاهی کودکان ممکن است مضطرب باشند به خاطر نوع ارتباطی که با همسالان خود دارند(کمرویی، سوءاستفاده، زورگویی و ...)مشق شب، انتظارات بیش از حد والدین ، ترس از تنبیه شدن ، روابط پر تنش بین والدین و بسیاری دیگر ؛ در این جا به چند راه حل می پردازیم که می تواند به کاهش استرس های کودکان کمک کند:

ü بهترین کاری که می توان انجام داد اطمینان دادن به فرزندان با یک گفتگو با آن هاست و اجازه دادن به آنها برای ابراز احساسات شان و پیدا کردن بهترین راه حل از طریق گفتگوی دو طرفه است. بسیاری از استرسورهای دوران کودکی به نحوی از سوی بزرگترها قابل کنترل است.

ü مطمئن باشید که اطلاعات کافی را در مورد گذراندن روز با پرسش از فرزندتان در اختیار دارید، درمورد دوستانش، احساساتش. گاهی بچه ها نیاز دارند تا با کسب اطمینان از طریق دریافت اطلاعات صحیح در مورد راه های کاهش استرس به آرامش برسند.

ü بسیاری از فعالیت های فوق برنامه ای مثل نواختن ساز و شرکت در فعالیت های ورزشی می تواند در غلبه بر استرس ها کمک کند. خصلت بسیاری از کودکان و خردسالان این است که بسیاری از آنها نیاز به زمانی برای استراحت و انجام ندادن تکلیفی آموزشی دارند که می تواند باعث خلاقیت بیشتر و استرس کمتری شود.همچنین کودکان از طریق قوه قوی تخیل و بازی ، خود را با بسیاری از شرایط سازگار می کنند.

ü ترویج تغذیه سالم و ورزش: برای بچه ها و حتی بزرگسالان، تغذیه مناسب و ورزش منظم می تواند یک روش مستمر برای کسب آرامش بیشتر باشد.

ü داشتن یک برنامه منظم، قابل اطمینان به انجام می تواند کمک بیشتری به انسجام احساسات بچه ها بکند. برای این منظور در خانواده تقویمی بر روی دیوار نصب شود و بدین وسیله همه در خانه خواهند دانست که چه برنامه هایی در شرف وقوع است.این باعث می شود کسی از پیش امدن برنامه ها هیجان زده نشود.

ü از مصرف زیاد کافئین و شکر اجتناب کنید:

برخی از استرس های زندگی را با اصلاح الگوی غذایی می توان کنترل کرد ؛مصرف زیاد کافئین و شکر می تواند باعث اضطراب زیاد شود. سعی کنید این ترکیبات غذایی را در برنامه های غذایی فرزندتان کم کنید. در صورت شدت گرفتن استرس ها و یا برای پیشگیری از تنش های بیشتر حتما از کمک های روانشناس و یا مشاور بهره ببرید.همچنین ساکنان تهران می توانند برای اطلاعات بیشتر با شماره : 9092301285 تماس بگیرند.

 

hosein heidari بازدید : 49 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

 

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟ ...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟.. مادرم گفت: مردم چه می گویند؟
!...
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟
!...
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟
!...
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟
!...
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟
!...
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟
!...
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟
!...
بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند
...
می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟
!...
مُردم
.

برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت وگفت: مردم چه می گویند؟
!...
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!... خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند
.
حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟
!...
مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند

hosein heidari بازدید : 37 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

عکس های نرگس محمدی بازیگر نقش ستایش در شبکه 3

بازیگری نمی‌تواند شغل اصلی باشد
مدتی است که سازندگان مطرح سریال‌های تلویزیونی، نقش‌های اصلی و مطرح مجموعه‌های خود را به دست بازیگران جوان و چهره‌های جدید می‌سپارند، این اتفاق مسیر تازه‌ای را برای دعوت مخاطبان بویژه نسل‌ جوان برای همراه شدن با تلویزیون پیش روی می‌گذارد. از طرفی، این حضور جدید فرصت خوب و تازه‌ای را برای یک بازیگر به همراه دارد؛ فرصتی که تا ستاره و چهره شدن چندان فاصله‌ای ندارد. نرگس محمدی یکی از بازیگران جوانی است که با اولین تجربه تلویزیونی خود بعد از یکی دو فیلمی که در سینما بازی کرد، مهمان ما شد تا از سریال «ستایش» بگوید و حضورش در نقش ستایش نادری.

می‌خواهم به عنوان اولین سوال از نخستین تجربه‌ات در جلوی دوربین برایمان بگویی و این‌که چطور وارد سینما و تلویزیون شدی؟

از دوران دبیرستان دوست داشتم هنر بخوانم که به دلیل یک سری اتفاقات نتوانستم در کنکور هنر شرکت کنم. رشته تحصیلی‌ام تجربی بود و بعد از این‌که دانشگاه قبول شدم به این فکر افتادم که در کلاس‌های بازیگری شرکت کنم. در آموزشگاه بازیگری ثبت‌نام کردم و بعد از پایان دوره به یک کار سینمایی به کارگردانی آقای اربابیان معرفی شدم. کار خیلی خوبی بود، ولی متاسفانه به دلیل یک سری مشکلات اکران نشد. بعد از آن در حوزه هنری تئاتر کار می‌کردم و همان سال‌ها بود که جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنواره تئاتر گرفتم. این سال‌ها برایم تجربیات خوبی به همراه داشت.

یک همزمانی خیلی خوبی هم رخ داده آن هم نخستین فیلم سینمایی‌ات (آناهیتا)‌ و اولین سریال تلویزیونی‌ات (ستایش)‌ همزمان به نمایش درمی‌آید.

بله اتفاق خوبی است، ولی این اتفاق بعد از سه چهار سال افتاد، البته من قبل از آناهیتا حدود ۲ سال پیش در فیلم سینمایی «ریسمان‌باز» بازی کردم و این اولین تصویر من روی پرده نقره‌ای بود.

از ابتدای ورود به این رشته فکر می‌کردی که به بازیگری به عنوان یک حرفه و شغل اصلی نگاه کنی؟

فکر می‌کنم خیلی نمی‌توان به بازیگری به عنوان یک شغل اصلی نگاه کرد. از اولی که شروع کردم می‌دانستم که نمی‌توانم به آن به عنوان یک حرفه درآمدزا نگاه کنم، ولی تجربه بازیگری را دوست داشتم و شروع کردم. بازیگری به عقیده من یک اتفاق است، اتفاقی که انتخابش خیلی دست خودت نیست. ممکن است ۲ سال هیچ پیشنهادی نباشد.

اولین حضورت چه در تلویزیون و چه در سینما کنار گروهی از بازیگران چهره و سرشناس بود. ترسی نداشتی از این‌که ممکن است کنار این همه ستاره دیده نشوی؟

چرا نگرانی‌ام بابت این قضیه بسیار زیاد بود، البته این اتفاق برایم خیلی خوشایند بود که در کنار این بازیگران نخستین تجربه‌ام را آغاز می‌کنم.

من فکر می‌کنم این ترس از دوربین خیلی به بی‌تجربگی و حضور کوتاه‌مدت ارتباطی نداشته باشد و به نظرم یک بازیگر ۳۰ سال هم که کار کند باز هم در یک فیلم جدید نگرانی حاصل از حضور در مقابل دوربین را خواهد داشت. این نگرانی در سریال ستایش کمتر شد. قبل از آن هم ۳ تا تله‌فیلم برای تلویزیون کار کرده بودم، ولی در این کار آنقدر راهنمایی‌ها و هدایت سعید سلطانی (کارگردان)‌ و همچنین گروه خوب بود که همه‌چیز برایم شکل عادی و طبیعی پیدا کرد.

می‌توانی خودت را در یکی دو جمله تعریف کنی؟

فکر می‌کنم آدم حساسی هستم. شخصیت آرامی دارم و راجع به مسائل خیلی عمیق فکر می‌کنم.

فکر می‌کنی نقش‌هایی که تا امروز به تو پیشنهاد شده و نقش‌هایی که از این به بعد پیشنهاد می‌شود چقدر قرار است شبیه خودت باشد؟

ستایش را از جهاتی به خودم شبیه می‌دیدم. نقش‌هایی که تا امروز بازی کرده‌ام خیلی از من دور نبوده چون قطعا ‌باید جزئی از وجودم باشند که بتوانم آنها را بازی کنم. بیشتر دلم می‌خواهد نقش‌هایی را به‌عهده بگیرم که بخشی از آن را در زندگی خودم تجربه کرده باشم. به نظرم کار سختی است.

فکر می‌کنی بر چه اساسی برای نقش ستایش انتخاب شدی؟

سال پیش در یکی از اپیزودهای شاید برای شما هم اتفاق بیفتد بازی کردم و توسط کارگردان به آرمان زرین‌کوب معرفی شدم. بعد هم که آقای سعید سلطانی من را برای این نقش پذیرفت.

پس از همان اول با گروه ستایش همراه بودی؟

نه اتفاقا. من زمانی وارد این گروه شدم که حدود ۹ ماه بود از تصویربرداری کار گذشته بود. کمی برایم سخت بود و تا حدودی احساس غریبی می‌کردم، ولی خوشحالم که خیلی زود توانستم با این گروه ارتباط برقرار کنم.

نقش ستایش برایت چه ویژگی‌هایی داشت؟

قصه ستایش مربوط به سال ۶۴ و سال‌های جنگ است و در این قسمت‌هایی که تا به حال پخش شده بیشتر خود ستایش و خانواده‌ها معرفی شده‌اند. ستایش در طول داستان دچار چالش‌های زیادی ‌شده و این سیر اتفاقات از قسمت ۱۰ به بعد بسیار دیدنی‌تر می‌شود.

لحظه لحظه ستایش را دوست داشتم. تلویزیون را خیلی دوست دارم و همیشه دلم می‌خواست نقش قابل قبولی داشته باشم. سریال، داستان خوبی را دنبال می‌کند و بسیار خوب می‌تواند ارتباط برقرار کند. نقش من مربوط به سال‌ها پیش است و من با کمک آقای سلطانی پیش ذهنیت و تصاویر ذهنی خودم را تا آنجا که امکان داشت به فضای آن سال‌ها نزدیک کردم. سعید سلطانی کارگردان بسیار دقیقی است و نگاه ریزبینی به تک‌تک جزئیات دارد.

بر چه مبنایی نقش‌هایت را انتخاب می‌کنی؟

خیلی به دنبال این نیستم که زودتر در نظر مخاطب دیده و شناخته شوم. دلم می‌خواهد به دنبال نقشی باشم که حرفی برای گفتن داشته باشد. دوست دارم وقتی چند سال گذشت و من به تماشای سریالی که خودم در آن بازی کرده بودم نشستم، خیلی شرمنده آن نشوم. نقشی که در آناهیتا بازی کردم را خیلی دوست دارم، حتی اگر تا آخر عمرم هم فرصتی برای تجربه دوباره سینما برایم فراهم نشود آناهیتا را فراموش نمی‌کنم.

تصویربرداری ستایش هنوز ادامه دارد؟

بله، ادامه دارد. ستایش در دو فاز زمانی مختلف اتفاق می‌افتد و تصویربرداری فاز اول آن همچنان ادامه دارد.

الان برای کار جدید هم پیشنهادی داری؟

بله، اتفاقا زیاد بود ولی خیلی قصه‌های خوبی نداشت. در ضمن تا زمانی که ستایش ادامه داشته باشد کار جدیدی نمی‌پذیرم.

با توجه به این که حضورت در تلویزیون و سینما با نقش‌های اول و اصلی فیلم بوده از این به بعد هم برایت مهم است که نقش اول را بازی کنی؟

نه، خیلی مهم نیست. برایم مهم است که نقش خوب باشد و جای کار داشته باشد.

و صحبت آخر درباره ستایش.

ستایش را دنبال کنید، چرا که خیلی اتفاقات قرار است در این مجموعه بیفتد.

5

عکس ها و بیوگرافی نرگس محمدی بازیگر نقش ستایش در سریال شبکه 3

http://www.iranax.ir/uploaded/pc2a957daccae27b4d86c4beaa6f03787a_20100209-Narges9.JPG

عکس ها و بیوگرافی نرگس محمدی بازیگر نقش ستایش در سریال شبکه 3

hosein heidari بازدید : 36 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
اینروزها دیگر همه مرد مشکی پوش را می شناسند. کسی که کارهای زیبایش چشمهای همه را خیره کرده. او اعتقاد خاصی به رنگ مشکی دارد و حالا این رنگ را تبدیل به یک اعتقاد کرده. او با وجود ۲۶ سال سن بسیار پخته و زیبا صحبت می کند. او با تمام بی ادعایی به افق های روشن می نگرد به هر حال نوبتی هم که باشد نوبت سلطان مشکی است که با او بیشتر آشنا شویم:

بیو گرافی خودتان را برای ما بگویید.

رضا صادقی هستم متولد ۲۵ مرداد ۱۳۵۸. دقیقه دقیق در ساعت ۷:۲۰ دقیقه در شهر آنامیس بندرعباس به دنیا آمدم.
چطور شد که وارد عرصه مسیقی شدید؟

از طیق یکی از فامیل ها به نام آقای غلام بهرامی بچه که بودم با ایشون از طریق موسیقی کلاسیک آشنا شدم که با مطالعه فراوان به روش خاصی برای خودم رسیدم.
مشوق اصلی شما چه کسی بود؟

مشوق خاصی نداشتم ولی خانواده ام به نوعی در این موفقیت سهم داشتند.
کدام یک از کار هات رو بیشتر دوست داری؟

دلم برات تنگ شده را واقعا دوست دارم.
بزرگترین هدف زندگی رضا صادقی؟

در عین بدی ها سعی کنم خوب باشم.
بزرگترین آروزوی دوران کودکی؟

گل فروش شوم.

چرا گل فروشی؟
آخه گل را خیلی دوست دارم.چون گل فروش خیلی آرام حرف می زند.
گل ها هم بایند مشکی باشند؟

اگر باشند بد نیست.
عشق چه رنگیست؟

خب معلومه مشکی.
معیار شما برای زندگی مشترک؟

من زن نمی خواهم. من می خواهم یکی بودن را نه در شعار بلکه در عمل ثابت کنم.

کی ازدواج می کنی؟
معلوم نیست.فکر می کنم یکی دو سال دیگر.البته من هنوز آن خانم مشکی پوش را پیدا نکرده ام.
باید حتما مشکی پوش باشد؟

بله من کسی را می خواهم که حتما شب عروسی به جای لباس سپید لباس مشکی بپوشد البته مطمئنم کسی همچین کاری نمی کند.

از کجا این مشکی آغاز شد؟
از ۱۲ یا۱۳سالگی به حکم خوشایندی دایی ام مشکی می پوشیدم ولی بر حسب عادت نبود بر حسب تفکرات این عشق را ساختم و دیدم که بهترین رنگ دنیاست.
...اگر مشکی نبود چه رنگی می شد؟

مشکی
چطور شد که پایتان مشکل پیدا کرد؟
دو سالم بود که دکتر آمپول زد توی اعصاب پایم و زانو هایم ضعیف شد
آلبوم جدیدت کی به بازار می آید؟

اگر خدا بخواهد حدود دو ماه دیگر.آلبوم جدیدم کار بسیار نویی است که امیدوارم دوستدارانم آن را پسند کنند.
خیلی با محبت با طرفدارانت برخورد می کنی دلیل این کار چیست؟
ما باید به مردم نزدیک شویم نه اینکه تا به آنها نزدیک شدیم دور شویم.
حرف آخر؟
ما به هر حال می پریم بی چشم و دل بی پر و بال
ما به مشکی دلخوشیم دورنگیارو بی خیال
hosein heidari بازدید : 44 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

افسر پلیس زن مالالای کاکار در حال دستگیری جانان 35 ساله که تلاش کرده بود همسر 15 ساله خود را در قندهار به خاطر فرار کردن از خانه و پناه بردن به مادرش به قتل برساند. عروس 15 ساله به خاطر سوء رفتار شوهر و مادر شوهرش مجبور به فرار شده بود.

جمیله عروس 15 ساله در حالی که فقط یک سال داشته به عقد این مرد درآمده و در سن 10 سالگی به خانه شوهر فرستاده شده بود. افسر پلیس زن چندی پیش کشته شد.

hosein heidari بازدید : 46 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
بیت رهبری دو خصوصیت بارز دارد! اول هیچ ساختمان نوساز و مرتفعی ندارد. مجموعه‌ی اداری بیت رهبری شامل خانه های قدیمی {یا بهتر بگویم كلنگی} است! خانه‌های قدیمی هم كه می‌دانید تا دلتان بخواهد اتاق دارد. كف عمده‌ی اتاق‌ها موكت است. موكت‌ها به غایت ساده‌اند و كاملا پیداست سالهاست زیر پا افتاده‌اند! و خصوصیت دوم؛ علی‌رغم اینكه هیچ وسیله‌ی تزئینی و زینتی در مجموعه‌ی بیت دیده نمی‌شود همه جا تمیز و زیباست. پیچك‌ها، چمن‌كاری‌ها و درختان تنومند، نشان از ذائقه‌ای لطیف و زیباپسند دارد!
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای، دیدار مسئولان كتابخانه‌های بزرگ و عمومی و جمعی از كتابداران سراسر كشور با رهبر انقلاب حاشیه‌هایی به همراه داشته كه در زیر می‌آید:

1. ساعت هشت شب چهارشنبه خبر دادند توفیق دیدار با رهبر انقلاب مهیا شده است. جا خوردم. وقتی برای هماهنگی نداشتیم. پنج‌شنبه و جمعه تعطیل بود. یك‌شنبه هم میلاد حضرت صاحب الزمان و طبیعتا شنبه‌ی بین دو تعطیلی بسیاری نبودند! سخت بود ولی از همان پنج شنبه ستاد دیدار تشكیل شد و روز میلاد مهدی موعود هم ستاد به طور جدی فعال بود.

2. شریك شدن وزارت ارشاد كارها را سخت‌تر می‌كرد چرا كه واسطه‌ها و سلیقه‌ها را بیشتر كرده است. یاد نصیحت پدر بزرگم می‌افتم كه می‌گفت: شریك، خوبش هم دردسر است! می‌ترسیدم اصطكاك‌های ذاتی كار، باعث ایجاد كدورت شود! كه خدا را شكر نشد!

3. آرزو داشتیم روزی به یاد ماندنی خلق كنیم فلذا برنامه‌های جنبی متعددی طراحی كردیم. شرط تحقق این آرزو كسب موافقت توامان مقامات نهاد، وزارت ارشاد و بیت رهبری بود! آخرش هم خیلی از برنامه‌ها محقق نشد. نمایشگاه و شعرخوانی دسته جمعی محضر رهبر انقلاب عصر سه شنبه لغو شد. خیلی حیف شد. برای هر دو كار تلاش زیادی كرده بودیم اما مسولین بیت رهبری مصلحت سنجی خودشان را دارند!

4. سماجت ما پایان پذیر نبود! گفتیم حالا كه با نمایشگاه موافقت نكرده‌اند كل نمایشگاه را در كتابچه‌ای تقدیم حضرت آقا می‌كنیم! تا ساعت چهار صبح طراحی كتابچه طول كشید. تا پرینت رنگی گرفتیم و فنر زدیم ساعت 9:15 شد. دیر شده بود. ماشین دربست گرفتیم برای انتهای خیابان فلسطین!

5. اسم من و سید عارف برای دیدار خصوصی با رهبری رد شده بود. باید می‌رفتیم خیابان كشوردوست! خدا را شكر دیر نشده بود. محافظ اول جزوه‌ها را گرفت! گفت هیچی نمی‌توانید ببرید داخل! آنقدر شوق دیدار با حضرت آقا داشتیم كه همه‌ی آرزوها یادمان رفت! چانه هم نزدیم! فقط یك آرزو داشتیم. دیدن حضرت آقا از نزدیك!

6. از سه گیت رد شدیم. سربازها مودب و خوش برخورد بودند و همه شان مثل یك نوار از قبل پر شده می‌پرسیدند: عطر، فلش، موبایل، كلید، دفتر و . . . همراهت نیست؟ می گفتم: هیچی! هیچی! انگار نشنیده بود! كار خودش را می‌كرد. با وسواس می‌گشت! حق داشت. می‌توانستم سنگینی وظیفه‌اش را درك كنم!

7. قبل از من ده-دوازده نفر آمده بودند. معاونین وزیر. معاونین نهاد. پرفسور مولانا. آقای نجفی مرعشی و چند رییس كتابخانه‌ی بنام كشور! كنار دستم جوانی نشته بود و تند تند می‌نوشت. به سید عارف گفتم: مواظب باش! این پسره حاشیه نگاره دیدار امروزه! هر حرفی بزنی می‌ره توی حاشیه‌ها! اما نتوانستم این پیام را به آقای واعظی كه كمی دورتر از ما نشسته بود برسانم!! آقای واعظی از همان فاصله از من پرسید: جزوه ها را آوردی؟ گفتم: نه! محافظین از ما گرفتند! گفت: خیر است! من هم توی ماشین جا گذاشتم! و همین دیالوگ ساده شد دستمایه‌ی یك بند از حاشیه‌نگاری جوان! كاش لااقل به جوان گفته بودم این جزوه متن سخنرانی نبود بلكه گزارش عملكرد بود تا سهوا " اشتباه حاشیه‌نگاری نكند!

8. بیت رهبری دو خصوصیت بارز دارد! اول هیچ ساختمان نوساز و مرتفعی ندارد. مجموعه‌ی اداری بیت رهبری شامل خانه های قدیمی {یا بهتر بگویم كلنگی} است! خانه‌های قدیمی هم كه می‌دانید تا دلتان بخواهد اتاق دارد. كف عمده‌ی اتاق‌ها موكت است. موكت‌ها به غایت ساده‌اند و كاملا پیداست سالهاست زیر پا افتاده‌اند! و خصوصیت دوم؛ علی‌رغم اینكه هیچ وسیله‌ی تزئینی و زینتی در مجموعه‌ی بیت دیده نمی‌شود همه جا تمیز و زیباست. پیچك‌ها، چمن‌كاری‌ها و درختان تنومند، نشان از ذائقه‌ای لطیف و زیباپسند دارد!

9. ساعت 10:15 به حیاط پشت حسینیه رفتیم. صدای شعارهای جمعیت به وضوح شنیده می‌شد. اتاق خاطره انگیزی روبروی مان بود! برای سید عارف خاطره‌ی دیدار ده سال پیش با حضرت آقا را گفتم. ده سال پیش با حدود شصت نفر از دبیران جامعه‌ی اسلامی دانشجویان محضر آقا شرفیاب شدیم. قرار بود فقط نمازجماعت را اقامه كنیم ولی بچه‌ها چنان احساساتی نشان دادند كه حضرت آقا ایستاده نیم ساعت برای مان سخنرانی كردند و این اولین دست بوسی من بود از رهبری عزیز!

10. ساعت 10:45 درب خانه‌ی همجوار باز شد. همه‌مان به یك صف ایستادیم. نهایتا " بیست نفر بودیم. طنین صلوات همه‌جا را پر كرد. رهبر معظم انقلاب آمدند. بال بال می‌زدم! نمی‌دانستم چه كار كنم! رفتم اول صف؛ شلوغ بود. رفتم آخر صف! آقا را نمی‌دیدم. از صف می‌زدم بیرون محافظین تذكر می‌دادند. آن چند ثانیه انگار چند ساعت گذشت! بالاخره نوبت من شد. سلام كردم. گرم جواب دادند. دست شان را بوسیدم و پشت سرشان راه افتادم. فاصله‌ام با حضرت‌شان یك محافظ بود. راضی نشده بودم تا خواستند وارد سالن بشوند از فرصت استفاده كردم و به شانه‌شان دست زدم. محافظ جوان چنان با غلیظ نگاهم كرد كه ترسیدم الان از بیت بیرونم می‌كنند! از بس همه‌ی مهمانان رسمی رفتار می‌كردند لابد محافظین با خودشان می‌گفت: این دیگه چه مدیر بی‌كلاسیه!؟

11. احوال‌پرسی حضرت آقا با پرفسور مولانا و آقای نجفی مرعشی و رییس یكی از كتابخانه‌های شخصی یزد بیشتر از دیگران بود. آقا از وزیر پرسیدند: پس آقای واعظی كجا هستند؟ وزیر هم توضیح داد با آقای گلپایگانی داخل حسینیه رفتند. و این نشان از دقت‌نظر بالای ایشان داشت! یكی از مدیران از آقا طلب چفیه كرد. ایشان هم با خنده فرمودند: اگر به سلامت برگشتم؛ چشم!

12. پس از ورود به حسینیه آقا سوار آسانسور شدند. جلوی آسانسور باز بود و من چند لحظه ایستادم و در حین بالا رفتن سیمای‌شان را نگاه كردم. آثار بالا رفتن سن را می‌شد در چهره ایشان دید اما همچنان اقتدار، مهربانی، صلابت و دلربایی گذشته را داشتند. با صدای شعارهای جمعیت به خودم آمدم. همان چند ثانیه كافی بود تا همه‌ی جاهای كلیدی گرفته شود. به ضلع شرقی راهنمایی شدم. سكوی فیلمبرداری صدا و سیما جلوی دیدم را گرفته بود لذا با پر رویی رفتم و كنار فیلم بردار پایینی نشستم. شانس آوردم كه فیلم بردار هم از محدوده‌ی خودش جلوتر آمده بود. یكی از محافظین جلو آمد و به فیلم‌بردار گفت: قرارمون این بود كه از این ستون جلو تر نرید! فیلم‌بردار هم بی‌چك و چونه عقب نشست و جا برای نشستنم باز شد!

13. پیش از سخنان حضرت آقا، جناب وزیر و آقای واعظی گزارش دادند. بین رفقا بحث بود كه گزارش آماری و جزیی آقای حسینی مناسب‌تر بود یا بیانیه‌ی تجدید بیعت گونه‌ی آقای واعظی؟! به هر حال خوبی‌اش این بود كه هیچ كدام تكراری نبود و به نحوی مكمل هم بود!

14. اوج این دیدار بیانات رهبر فرزانه انقلاب بود. سخنرانی نیم ساعته آقا نشان از تبحر شگرف‌شان به كتاب و بازار نشر داشت و مطالبه هایشان از مردم و مسولین نمایانگر نگاه بلند نظرانه‌شان به كتاب بود! كم اتفاق می‌افتد كه ایشان از وضعی در كشور گله كنند ولی در این دیدار وضعیت موجود كتابخوانی را رضایت‌بخش ندانستند و از همگان خواستند برای وارد شدن كتاب در سبد زندگی‌ها برنامه‌ریزی كنند.

15. در حین دعا كردن حضرت آقا، همه‌ی مسولین به سمت پشت پرده هجوم بردند. دیر جنبیدم و عقب ماندم. تلاشم برای جلو افتادن از بقیه هم بی ثمر بود! آقا میثم -فرزند آقا- با خنده گفت: عجله نكن جوون! همه از این در باید رد شویم! هر كاری كردم دوباره شرف دست بوسی آقا نصیبم شود نمی‌شد. گویی محافظین مرا شناسایی كرده بودند كه با بقیه‌ی مدیران اتو كشیده فرق دارم و مانع جلو رفتنم می‌شدند! نشد كه بشود! آقا در پاشنه‌ی در به طرف جمع مدیران برگشتند. یكی از مدیران برای دادن نامه‌ی یكی از دوستان آقا جلو رفت. حضرت آقا نامه را گرفتند و با تلخی به او گفتند: ما با شما یك كاری هم داریم‌ها! احساس كردم خود مدیر هم در جریان ناراحتی آقا بود! گفت: خدمت می‌رسیم! چشم! و سریع از تیرس نگاه تند آقا خارج شد! و آقا پس از خداحافظی از همان دری كه وارد شدند، از حیاط خارج شدند.

16. و هرچند اینگونه اولین دیدار كتابداران سراسر كشور با رهبر محبوب و فرزانه انقلاب به پایان رسید؛ بر مبنای فرمایشات حضرت آقا تازه كار ما آغاز شد.

hosein heidari بازدید : 40 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

روزهای تابستان، با گرمای فوق‌العاده‌ای که دارند، شرایطی را فراهم می‌کنند که افراد خانواده بیش از حد معمول در خانه بمانند. کبری آزادمنش - این در خانه ماندن‌ها از سویی اگر با بی‌برنامگی‌ها همراه شود، می‌تواند بی‌حوصلگی را به همراه آورد. رفتن و ثبت‌نام در کلاس‌های متفاوت از ورزشی، آموزشی، تفریحی و. . . می‌تواند راهی برای سپری کردن این ایام باشد، ولی بهتر از آن این است که راه‌های چگونگی سپری کردن اوقات فراغت را آموخت و چگونگی برخورد با چنین لحظاتی را یاد گرفت. برای مثال بهتر است هر از گاهی، در زندگی خود تغییراتی هر چند جزئی ایجاد کنید. این تغییرات می‌تواند شامل هر چیزی باشد. از رنگ و طرح لباسی که می‌پوشید تا جابه‌جایی وسایلی که در خانه نگهداری می‌کنید. تغییر مبلمان منزل هم راهی است که روحیه افراد را تغییر می‌دهد و در رفع بی‌حوصلگی مؤثر است زیرا همین تغییر فضا می‌تواند راهی برای ایجاد روحیه مثبت و انجام فعالیت‌های دیگر باشد. نداشتن برنامه‌ریزی، بیکاری و نداشتن فعالیت هم موضوع دیگری است که بی‌حوصلگی به همراه دارد. پس همین الان بلند شوید و با یک قلم برای خودتان برنامه‌ای ترتیب دهید. نیازی نیست این برنامه خیلی فشرده و سرشار از موضوعات فوق‌العاده باشد. می‌توانید با یک برنامه تفریحی ساده شروع کنید. اگر همراه ندارید تا در این برنامه همراهیتان کند، برنامه‌ای بریزید که خودتان به تنهایی بتوانید آن را انجام دهید. هیچ گاه تصور نکنید که زندگی پوچ و بی‌معنی دارید یا شغلی را دارید که ارزشمند نیست. به یاد داشته باشید که هر شغلی می‌تواند ارزشمند باشد زیرا هر شغلی نیازی از نیازهای افراد را برطرف می‌کند. تصور کنید یک روز زباله‌ها از خیابان‌ها جمع‌آوری نشود، یک روز نانوایی‌ها نان نپزند، یک روز پلیس‌ها بر سر چهارراه‌ها حاضر نشوند و. . . حتی تصورش هم محال است و شهر را به هم می‌ریزد. پس متوجه این نکته باشید که هر شغلی در هر مرتبه‌ای و در جای خود ارزشمند است. با این تصور می‌توانید به زندگی خود معنا ببخشید و روزهای مثمرثمرتری را برای خود برنامه‌ریزی کنید. یادگیری یک موضوع جدید در هر روز هم می‌تواند کمکتان کند که اوقات بیکاری‌تان را بهتر سپری کنید. این یادگیری می‌تواند به هر موضوعی که مورد علاقه شماست اختصاص داشته باشد. دست به فعالیت‌هایی بزنید که استرس اندک و البته مطبوعی در شما ایجاد کنند. مثل فعالیت‌هایی همچون مسابقه که برد و باخت در آن مطرح باشد. استرس شاید کلمه درستی برای این گونه سرگرمی‌ها نباشد، شاید هیجان را بتوان با آن جایگزین کرد. هیجان‌هایی از نوع مثبت می‌تواند شما را سرحال بیاورد و شاد کند. این مسابقات می‌تواند در تقویت روحیه شما هم مؤثر باشد، البته فراموش نکنید که از خشونت و تقلب در این مسابقات خودداری کنید تا لحظات خوشی را برای خود و رقبایتان به همراه بیاورید. همیشه به خاطر داشته باشید که هیچ چیز کسالت‌بار و خسته‌کننده نیست، بلکه این ذهن بی‌حوصله شماست که همه چیز را کسل‌کننده می‌بیند. بی‌حوصلگی یک امر نسبی و درونی است. افکار خود را تغییر دهید تا احساسات شما هم تغییر کند. احساس کنجکاوی خود را برانگیزانید و نسبت به پیرامون خود بی‌تفاوت نباشید و به این نحو بکوشید از همه چیز سردربیاورید، البته به غیر از مسائل شخصی دیگران. خیال‌پردازی نکنید، زیرا باعث دور افتادن شما از واقعیت می‌شود، اما از تخیل خود می‌توانید در رفع بی‌حوصلگی کمک بگیرید، همچنین تکرار فعالیت‌های روزمره بسیار خسته‌کننده است، مثلاً هر روز صبحانه چای شیرین نخورید یا هر روز سر یک ساعت فعالیت خاص را انجام ندهید. گاهی طرز لباس پوشیدن یا مدل موی خود را تغییر دهید تا روحیه‌تان تغییر کند. هر بار در مهمانی‌ها یکدست لباس مشابه به تن نکنید یا در رستوران همیشه یک نوع غذا سفارش ندهید، به عبارتی تکراری نباشید.


این در خانه ماندن‌ها از سویی اگر با بی‌برنامگی‌ها همراه شود، می‌تواند بی‌حوصلگی را به همراه آورد. رفتن و ثبت‌نام در کلاس‌های متفاوت از ورزشی، آموزشی، تفریحی و. . . می‌تواند راهی برای سپری کردن این ایام باشد، ولی بهتر از آن این است که راه‌های چگونگی سپری کردن اوقات فراغت را آموخت و چگونگی برخورد با چنین لحظاتی را یاد گرفت.

برای مثال بهتر است هر از گاهی، در زندگی خود تغییراتی هر چند جزئی ایجاد کنید. این تغییرات می‌تواند شامل هر چیزی باشد. از رنگ و طرح لباسی که می‌پوشید تا جابه‌جایی وسایلی که در خانه نگهداری می‌کنید. تغییر مبلمان منزل هم راهی است که روحیه افراد را تغییر می‌دهد و در رفع بی‌حوصلگی مؤثر است زیرا همین تغییر فضا می‌تواند راهی برای ایجاد روحیه مثبت و انجام فعالیت‌های دیگر باشد
.

نداشتن برنامه‌ریزی، بیکاری و نداشتن فعالیت هم موضوع دیگری است که بی‌حوصلگی به همراه دارد. پس همین الان بلند شوید و با یک قلم برای خودتان برنامه‌ای ترتیب دهید. نیازی نیست این برنامه خیلی فشرده و سرشار از موضوعات فوق‌العاده باشد. می‌توانید با یک برنامه تفریحی ساده شروع کنید. اگر همراه ندارید تا در این برنامه همراهیتان کند، برنامه‌ای بریزید که خودتان به تنهایی بتوانید آن را انجام دهید
.

هیچ گاه تصور نکنید که زندگی پوچ و بی‌معنی دارید یا شغلی را دارید که ارزشمند نیست. به یاد داشته باشید که هر شغلی می‌تواند ارزشمند باشد زیرا هر شغلی نیازی از نیازهای افراد را برطرف می‌کند. تصور کنید یک روز زباله‌ها از خیابان‌ها جمع‌آوری نشود، یک روز نانوایی‌ها نان نپزند، یک روز پلیس‌ها بر سر چهارراه‌ها حاضر نشوند و. . . حتی تصورش هم محال است و شهر را به هم می‌ریزد. پس متوجه این نکته باشید که هر شغلی در هر مرتبه‌ای و در جای خود ارزشمند است. با این تصور می‌توانید به زندگی خود معنا ببخشید و روزهای مثمرثمرتری را برای خود برنامه‌ریزی کنید
.

یادگیری یک موضوع جدید در هر روز هم می‌تواند کمکتان کند که اوقات بیکاری‌تان را بهتر سپری کنید. این یادگیری می‌تواند به هر موضوعی که مورد علاقه شماست اختصاص داشته باشد
.

دست به فعالیت‌هایی بزنید که استرس اندک و البته مطبوعی در شما ایجاد کنند. مثل فعالیت‌هایی همچون مسابقه که برد و باخت در آن مطرح باشد. استرس شاید کلمه درستی برای این گونه سرگرمی‌ها نباشد، شاید هیجان را بتوان با آن جایگزین کرد. هیجان‌هایی از نوع مثبت می‌تواند شما را سرحال بیاورد و شاد کند. این مسابقات می‌تواند در تقویت روحیه شما هم مؤثر باشد، البته فراموش نکنید که از خشونت و تقلب در این مسابقات خودداری کنید تا لحظات خوشی را برای خود و رقبایتان به همراه بیاورید. همیشه به خاطر داشته باشید که هیچ چیز کسالت‌بار و خسته‌کننده نیست، بلکه این ذهن بی‌حوصله شماست که همه چیز را کسل‌کننده می‌بیند. بی‌حوصلگی یک امر نسبی و درونی است. افکار خود را تغییر دهید تا احساسات شما هم تغییر کند
.

احساس کنجکاوی خود را برانگیزانید و نسبت به پیرامون خود بی‌تفاوت نباشید و به این نحو بکوشید از همه چیز سردربیاورید، البته به غیر از مسائل شخصی دیگران
.
خیال‌پردازی نکنید، زیرا باعث دور افتادن شما از واقعیت می‌شود، اما از تخیل خود می‌توانید در رفع بی‌حوصلگی کمک بگیرید، همچنین تکرار فعالیت‌های روزمره بسیار خسته‌کننده است، مثلاً هر روز صبحانه چای شیرین نخورید یا هر روز سر یک ساعت فعالیت خاص را انجام ندهید. گاهی طرز لباس پوشیدن یا مدل موی خود را تغییر دهید تا روحیه‌تان تغییر کند. هر بار در مهمانی‌ها یکدست لباس مشابه به تن نکنید یا در رستوران همیشه یک نوع غذا سفارش ندهید، به عبارتی تکراری نباشید

hosein heidari بازدید : 52 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)

به گزارش صراط به نقل از كیهان، "م.ی" باتلاش برای كم اهمیت و غیرحرفه ای جلوه دادن سیزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت، گفت: بعید می دانم نمایش هایی كه نگاه واقع بینانه ای نسبت به جنگ دارند، در این جشنواره جایی داشته باشند!

گفتنی است برخی شبه هنرمندان؛ تحریف ماهیت دفاع مقدس و هویت رزمندگان اسلام را با نگاهی تلخ و مأیوسانه، به عنوان بینشی واقع بینانه به جنگ القاء می كنند.

«م.ی» قبلاً با به روی صحنه آوردن چند نمایش، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را به عنوان یكی از آرزوهای خود مطرح كرد و بطور روشن از اراذل و اوباش حمایت نمود!

متأسفانه برنامه ویژه تئاتر شبكه چهارم سیما نیز، چند هفته گذشته به این كارگردان درجه سوم تئاتر تریبون بخشید!
متن صحبت های كارگردان ضد انقلاب را، روزنامه سینمایی بانی فیلم به چاپ رسانده است. بانی فیلم از جمله نشریاتی است كه مواضع شبه هنرمندان معاند با جمهوری اسلامی را بازتاب می دهد و تلاش می كند نمادهای منحط فیلم- فارسی را احیاء نماید.

بانی فیلم از جمله حامیان فیلم سازان درجه سوم طرفدار فتنه آمریكایی- اسرائیلی 88 به شمار می آید.

 

hosein heidari بازدید : 48 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
با ارجاع شکایت و با تشکیل جلسات کمیسیون پزشکی و پزشکی قانونی، درحالی که نامبرده براساس معاینات بالینی و گزارش پزشکی قانونی و مشاوره‌های تخصصی دچار فلج اندام تحتانی دوطرفه شده و از کار افتاده تلقی گردیده است؛ نتیجه کمیسیون بدین شکل اعلام می گردد: . . .
"صراط" - منزل کوچکی بود، کمتر از 70 متر، نیمه سازی که از دو سال پیش به این طرف دست نخورده باقی مانده بود؛ در حاشیه ی ملک شهر اصفهان؛ پدر و مادری با حدود 50 سال سن که بعد از گذشت بیش از یک سال و هفت ماه از آن سهل انگاری!! هر روز ضعیف تر از دیروز به تر و خشک نمودن فرزند 21 ساله شان می پردازند! یك برادر کوچکتر از خود نیز داشت.

مثل اینکه داستان اطاله رساندن حق به صاحب حق پایانی ندارد و اطاله ی مجازات باطل نیز. بعد از خانه نشین شدن فرزاد، بیمه‌اش قطع شده و با گذشت بیش از 19 ماه، نه کمک مالی، نه حق نگهداری از بیمار و نه دیه ای پرداخت شده است. مخارج به طور کل برعهده‌ی خودشان بوده است(بنا بر اظهارات پدر،این حادثه در طول مدت تنها 7 ماه، بیش از 15 میلیون تومان بدهکاری برای خانواده ایجاد کرده است). مشكل بیمه ی او به تازگی برطرف شده بود. اینک فرزاد که دوره آموزشی خود را در صحت کامل جسمانی در خوزستان پشت سر گذاشته بود، به لطف تدابیر فرماندهی ... زاهدان از قسمت ناف به پایین دچار فلج کامل گردیده است.

از هم صحبت شدن با پدر فرزاد احساس تاسف است که در آدمی زنده می شود. کسی که بیش از 4 سال از عمر خود را در جبهه های جنوب گذرانده بود و مانند بسیاری دیگر از همرزمانش هیچ مدرکی برای نشان دادن خدمتش به "خلق الله" نداشت تا خدمتش نزد "الله" بیشتر محفوظ بماند، که شاید اگر آن مدارک بود، فرزادش را از خدمت معاف می کرد تا اینگونه شاهد پرپر شدن جگر گوشه اش نباشد.

بیشترین چیزی که در کلامش موج می زد، حس دلسوزی و نگرانی بود، آن هم نه برای فرزند خویش که برای کشور و دیگر فرزندان و سربازان این مرز پرگهر؛ بعد از دوسال دوندگی، بسیاری از نقاط ضعف و نارسائی ها را دریافته بود و بیشترین فریادش برای این بود که این نارسائی ها رفع شود، آن هم برای دیگران. عمق مشکلاتش را با نامه نگاری های فراوان برای ارگان های رسمی و اغلب مقام های قانونی کشور فرستاده بود، اما کوچکترین یاری دریافت نکرده بود.

از بی عدالتی ها و بی انصافی هایی که در حق او و فرزندش روا داشته بودند گفت، از تهدیدهایی که شده بود تا دست از احقاق حق خود بردارد. از بی اهمیتی جان و وقت مردم در نزد مسئولین گفت و اینکه بجای اینکه فرد مسئول در این حادثه را مجازات کنند، تازه به او ترفیع نیز داده اند. تمام راهکارهای قانونی را رفته بود و آرزو داشت تا به حقش از طریق قانون برسد، شاید که تمام باورهایش و آنچه برای آن جنگیده بود بیش از این در ذهن خود و خانواده اش بی ارزش نشود.

 

اما داستان از این قرار است که فرزاد فتاحی ناغانی سرباز وظیفه‌ای که بر اساس شواهد موجود در حین خدمت سربازی در زاهدان در تاریخ 21/9/88 تحت تنبیه فیزیکی قرار گرفته و سپس به مدت 96 ساعت در سلول انفرادی حبس و پس از آن موظف به انجام کارهای سنگین می گردد. در این بین از درد کمر شکایت می کند که در تاریخ 30/9/88 مورد معاینه توسط بهیار پادگان قرار گرفته که صرفا به تجویز پماد و مسکن منجر می شود. پس از این مدت، سرباز وظیفه دچار اختلال حرکت اندام تحتانی شده که به بیمارستان علی بن ابیطالب(ع)زاهدان اعزام و در تاریخ 1/10/88 پذیرش می شود. در تاریخ 2/10/88 با تشخیص احتمال آبسه اپیدورال(آبسه نخاعی) و با هماهنگی سرویس جراحی اعصاب به بیمارستان خاتم الانبیا(ص) زاهدان اعزام می شود. در همان تاریخ پس از اقدامات تشخیصی (MRI) و مشاوره تخصصی تحت عمل جراحی تخلیه آبسه ناحیه اپیدورال نخاع قرار گرفته و پس از آن نیز تحت اقدامات درمانی و آنتی بیوتیک قرار می‌گیرد. در تاریخ 17/10/88 از بیمارستان مرخص شده، به تهران مراجعه نموده و در بیمارستان بعثت ناجا بستری می‌شود. نهایتا در تاریخ 4/11/88 از بیمارستان مرخص و به منزل فرستاده می‌شود!!!

پس از آن با ارجاع شکایت و با تشکیل جلسات کمیسیون پزشکی و پزشکی قانونی، درحالی که نامبرده براساس معاینات بالینی و گزارش پزشکی قانونی و مشاوره‌های تخصصی دچار فلج اندام تحتانی دوطرفه شده و از کار افتاده تلقی گردیده است؛ نتیجه کمیسیون بدین شکل اعلام می گردد:

" نامبرده مبتلا به عارضه حاد آبسه نخاعی بوده که هر چه سریعتر لازم بوده تحت معاینه‌ی پزشکی و اقدامات درمانی و جراحی قرار می‌گرفته که در صورت اقدام پزشکی به موقع قابل درمان کامل بوده است. بر اساس مدارک و شواهد موجود و اظهارات طرفین، کوتاهی و سهل انگاری توسط مسئولین مربوط نسبت به شکایت و علائم بیمار صورت گرفته و از زمان اعلام مشکل کمر درد توسط بیمار تا اعزام به بیمارستان چندین روز فاصله افتاده و بر اساس پرونده بیمارستانی نیز از دو روز قبل از پذیرش بیمارستان اختلال حرکتی و علائم عصبی داشته که به جای معاینه توسط پزشک، توسط بهیار پادگان ویزیت و مسکن تجویز شده است! تاخیر در تشخیص و اقدامات درمانی و جراحی منجر به بروز عوارض و مشکلات فعلی بیمار شده و قصور مسئولین نظامی پادگان مربوطه در این زمینه بدلیل عدم معاینه پزشک در پادگان و تاخیر در اعزام و انجام اقدامات درمانی محرز است که قصور مزبور به طور کامل (صد در صد) منجر به بروز عوارض فعلی برای نامبرده شده است."

 

 

به گزارش صراط نیوز، حال سوال اصلی این است که در این میان چه کسی پاسخگوی خانه نشین کردن و فلج نمودن یک نیروی جوان کشور است که تحت مسئولیت قوای نظامی قرار گرفته است و چه کسی پاسخگوی بر باد دادن عمری زحمت یک پدر و مادر است که اینک در سنینی که بایستی به ثمر نشستن تلاش شان را نظاره کنند صبح و شام به دنبال تهیه‌ی قرض و وام شوند تا با مرارتی دوچندان فرزند از کار افتاده را اداره نمایند! چه کسی پاسخگوی آینده‌ی ویران شده‌ی اوست؟! واقعا چه کسی پاسخ‌گو است؟!!!


hosein heidari بازدید : 49 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
این زن با حضور در دادگاه خانواده درخواست طلاق خود را ارایه کرد و گفت: چند سال پیش در یک موسسه خوشنویسی کارآموز بودم و همسرم استادم بود. به مرور زمان به همسرم علاقمند شدم و به خاطر شخص او به موسسه می‌رفتم. این علاقه به حدی بود که حتی یک روز ندیدن همسرم باعث ناراحتی‌ام می‌شد. ابتدا سعی کردم مساله را از خانواده‌ام پنهان کنم اما نتوانستم و موضوع را با پدر و مادرم درمیان گذاشتم. متاسفانه علاقه شدید به همسرم باعث شد سنت‌ها را زیر پا بگذارم و فکر خواستگاری از او در ذهنم نقش ببندد. پدر و مادرم با این مساله به شدت مخالفت کردند زیرا آنها آرزو داشتند یگانه فرزندشان با تشکیلات بهتری روانه خانه بخت شود اما من هیچ کدام از این حرف‌ها را نمی‌شنیدم و فقط به هدفم فکر می‌کردم و نصیحت‌های پدرانه و مادرانه راه به جایی نبرد. تا اینکه یک روز تصمیم خود را گرفتم که از همسرم خواستگاری کنم. آن روز وقتی از همسرم خواستگاری کردم او ابتدا باور نکرد اما وقتی جدی بودن صحبت‌های من را دید از من خواست تا در این باره فکر کند.


مرد که در دادگاه حضور داشت در ادامه اظهارات همسرش گفت: وقتی همسرم خواسته‌اش را با من در میان گذاشت ابتدا باور کردنش برایم سخت بود اما وقتی دقیق به مساله فکر کردم متوجه صداقت و سادگی همسرم شدم و آن زمان به نظر من کار اشتباهی انجام نداده بود و پنج روز بعد به همسرم پاسخ مثبت دادم و مراسم تشریفاتی ازدواج‌مان به زودی شروع شد. ابتدا از این امر خشنود بودم که همسری ساده دارم که احساساتش را خیلی راحت بیان کرد و زندگی خوبی داشتم اما بعد از گذشت مدتی زمزمه‌های اطرافیان گوش مرا پر کرد. از پدر و مادر خودم شروع و به دوست و آشنا ختم شد. سر کوچکترین مساله دعوا می‌کردیم و خیلی از حرمت‌ها از بین رفت.
زن جوان با بیان اینکه خودم متوجه اشتباهم شدم و دیگر نمی‌توانم این زندگی را که بیشتر شبیه به جهنم است، تحمل کنم، گفت: از طرف خانواده همسرم خیلی تحت فشار بودم اما تحمل کردم ولی زمانی که حرف‌های آنها به توهین تبدیل شد دیگر نتوانستم تحمل کنم زیرا خود به این اشتباهم پی بردم. من آن زمان فقط احساسات پاک خود را می‌دیدم و متوجه حرف‌ها و نصیحت‌های خانواده‌ام نبودم. اکنون دیگر حاضر به ادامه زندگی با همسرم نیستم زیرا او خودش خواهان خراب شدن زندگیمان بود.
مرد بعد از شنیدن اظهارات همسرش افزود: من هم دیگر نمی‌توانم با این وضع به زندگی ادامه دهم زیرا حرمت‌ها بین ما از بین رفته است.
قاضی جلسه بعد از شنیدن اظهارات طرفین ابتدا آنها را به ادامه زندگی مشترک دعوت کرد، ولی با رضایت ندادن زوجین به این امر حکم طلاق را صادر کرد.

hosein heidari بازدید : 49 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
سلام بر همگی

همان طور که می دانید ویندوز7 تعدادی قالب به‌طور پیش‌فرض دارد که شاید پس از مدتی تکراری شود. اما نکته اینجاست که در کشورهای دیگری همچون استرالیا ، بریتانیا، کانادا ، آفریقا و آمریکا قالب‌های خاصی وجود دارد که مخصوص همان کشورهاست و با انتخاب هر کدام از کشورهای مذکور به عنوان کشور مبنا، قالب آن کشور برای شما فعال می شود.

اما با این روش فقط به یکی از این قالب ها می توان دسترسی پیدا کرد! اما اگر بخواهید بدون تغییر نام کشور به کلیه قالب‌های سفارشی این کشورها دست پیدا کنید چه می کنید؟ برای این کار ترفند جالبی وجود دارد که در ادامه آن را بیان می کنیم.

1- یک فولدر دلخواه را باز کرده و از تولبار منوی Tools و گزینه Folder Options را انتخاب نمایید.

2- در تب دوم، گزینه Show Hidden files را انتخاب کنید، همچنین تیک گزینه Hide protected operating system files را بردارید.

3- به آدرس C:WindowsGlobalizationMCT بروید. در اینجا 5 فولدر می‌بینید که به‌فرمت MCT-XX هستند. این 5 فولدر، همان قالب‌های مخفی هستند! به داخل هر کدام که بروید، یک فولدر Theme مشاهده می‌کنید. آن را که باز کنید، فایل XX.theme را می بینید آن را نیز باز کنید و از قالب جدید ویندوز خود لذت ببرید. بعد از این‌کار می‌توانید دوباره به Folder Options بروید و برعکس مورد دوم را انجام دهید.

hosein heidari بازدید : 42 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
تاریخ تولد: 1360
محل تولد: کرج

قد: 188 سانتی متر
وزن: 125 کیلوگرم
شغل: آزاد
نام مربی: علی داداشی
ورزش های اولیه: کشتی، پرورش اندام
در مسابقه قویترین مردان سال 1385 (از 16 تا 19 آبان ماه) در سالن سازمان آب و فاضلاب تهران برگزار شده از بین 132 ورزشکار به مقام سوم رسید و به او 6 سکه بهار آزادی داده شد. عنوان های به دست آمده: قهرمان چند دوره پرورش اندام تهران و کشور، در قسمت قویترین مردان: سوم کشور، چهارم کشور، اول کشور در سال 86 در آخرین مسابقه مردان آهنین از نظر امتیاز با نفر دوم مساوی ولی به علت انجام یک آیتم کمتر نفر سوم.
قهرمان مسابقات مردان آهنین در سال88


روح الله داداشی قوی ترین مرد ایران كشته شد


عکسهای (Rohollah Dadashi) روح الله داداشی
hosein heidari بازدید : 49 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
ترفند دسکتاپآیا تاکنون فکر کرده‌اید که می‌توان با استفاده از صفحه دسکتاپ، دوستان خود را سرکار بگذارید و با آنها شوخی کنید؟! در این ترفند قصد داریم به معرفی یک ترفند جالب و بامزه بپردازیم که در محیط‌هایی نظیر کافی‌نت و یا کامپیوترهای تحت شبکه دانشگاه می‌توانید با آن سرگرم شوید.

بدین منظور:
ابتدا به صفحه دسکتاپ مراجعه کنید.
اکنون کلید PrtScr را بر روی کیبورد بزنید و از صفحه دسکتاپ عکس بگیرید.
از منوی Start به All Programs > Accessories رفته و بر روی Paint کلیک کنید تا Paint ویندوز اجرا شود.
در محیط Paint، کلیدهای ترکیبی Ctrl+V را فشار دهید و یا از منوی Edit بر روی Paste کلیک کنید تا عکسی که گرفته‌اید وارد برنامه شود.
حال از منوی File بر روی Save as کلیک نموده و فایل را با نام دلخواه و فرمت BMP در محلی ذخیره نمایید.
سپس از نرم افزار Paint خارج شوید.

اکنون بر روی فضای خالی از دسکتاپ راست کلیک کرده و از منوی Arrange Icons By بر روی Show Desktop Icons کلیک نمایید تا تیک آن برداشته شود.
خواهید دید که کلیه آیکن‌های موجود در صفحه دسکتاپ ناپدید می‌شود.

در ادامه کار بر روی فضای خالی از دسکتاپ راست کلیک کرده و Properties را انتخاب کنید.
در پنجره Display Properties، به تب Desktop رفته و بر روی دکمه Browse کلیک کنید.
سپس تصویری که توسط Paint ذخیره کرده‌اید را انتخاب کرده و بر روی دکمه Open کلیک کنید.
در پایان بر روی OK کلیک کرده و به صفحه دسکتاپ برگردید.

حتمأ متوجه شدید که چه اتفاقی افتاده است! اگر متوجه نشدید سعی کنید در صفحه دسکتاپ بر روی یکی از شورتکات‌های موجود کلیک کرده و آن را انتخاب کنید. قطعأ غیر ممکن است! در اصل شما تصویری غیر واقعی از صفحه دسکتاپ را به عنوان تصویر پشت زمینه قرار دادید و آیکن‌های دسکتاپ را نیز ناپدید کردید و حاصل چیزی است که می‌بینید.
حال فرض کنید سیستم را ترک کرده‌اید و شخص دیگری با سیستم کار می‌کند. قطعأ گیج خواهد شد! چرا که هر چه سعی میکند نمیتواند آیکن‌های صفحه دسکتاپ را انتخاب کند. در صورتی که سیستم هنگ نکرده و سایر قسمت‌ها به خوبی کار می‌کند.

از این ترفند می‌توانید برای شوخی با دوستان در مکان‌های عمومی نظیر کافی‌نت ها و سایت کامپیوتر دانشگاه استفاده کنید.

برای بازگرداندن به حالت اولیه، کافی است یک تصویر دیگر را به عنوان تصویر پیش‌ زمینه ویندوز قرار دهید و مجدد Show Desktop Icons را فعال کنید.

hosein heidari بازدید : 46 چهارشنبه 02 خرداد 1403 نظرات (0)
رشتیه با زنش میره مکه تنها بر می گرده می گن : چرا تنها اومدی ؟ می گه : ما رفتیم مروه خانومو بردن صفا...

.

.

.

جک رشتی باحال
یارو میره مهمونی خونه یه رشتی ، شب موقع خواب صاحب خونه بهش میگه: جاتو کجا بندازم تو اتاق نی نی خوبه؟ یارو با خودش فکر میکنه: کی حوصله گریه بچه داره. بعد به صاحب خونه میگه: نه ممنون همینجا تو حال خوبه! صبح پا میشه بره دشتشویی یهو یه دختر میبینه میگه: شما دختر فلانی هستین، اسمتون چیه؟ دختره میگه: نی نی. اسم شما چیه؟ یارو میگه: من خر من گاو من الاغ من نفهم
رشتیه میره خونه میبینه رو قالی جای كفش هست. جای پاها رو دنبال میكنه می رسه به اتاق خواب، میبینه یكی سخت با زنش مشغوله. داد میزنه: اَووووووا!! مرتیكه بی ناموس! در بیار! در بیار! یارو جفت می كنه، میكشه بیرون. رشتیه شاكی میشه میگه: بابا اون صاحب مرده رو نگفتم كه، كفشاتو گفتم

رشتی یه شب عروسی اش رو به مهمونا می کنه و میگه : یه زن گرفتم هلو! ... کوفتتون بشه

از رشتیه می پرسن تو رشت زن نجیب و پاکو مومن و با خدا پیدا میشه؟ میگه اَوووووا !! جنس نادریه ولی پیدا میشه، آمّا شبی 20000 تومنه!!!

امام جمعه رشت: الحمدالله با زحمت مسولین شهر در راه خود کفایی پیشرفت چشمگیری داشته ایم، الان 20 درصد بچه هامون را خودمون تولید می کنیم!!!

رشیته میاد دروازه غار، به یه دختره تیکه میندازه! دادشه دختره میبینه جریانو، با چاقو می افته دنبال رشتیه! رشتیه فرار میکنه میره بالای درخت! داداش دختره میگه اگه بیایی پایین خوار و مادرت رو یکی میکنما!!! رشیته میگه: دروغ میگی! دروغ میگی! تو می خواهی منو بزنی!!!

.

.

.

جک رشتی خنده دار
زن رشتیه میره خط مقدم و برمیگرده، بهش میگن چه کار مفیدی انجام دادی؟ دست میذاره رو شیکمش میگه: یه بچه عراقی اسیر کردم

.

.

.

جک رشتی جدید
به رشتی میگن روی هم رفته شما چند تا بچه دارید
میگه: ما رو هم نرفته 4 تا بچه داریم

.

.

.

جک رشتی
رشتیه شب عروسیش بوده، رفیقش میبینه داره دم حجله قدم میزه. بهش میگه: بابا برو تو عروس خانم منتظره، چرا اینجا واستادی؟!

.

.

.

جک رشتی
رشتیه میگه: والله ما یه بفرما به باجناق زدیم، رفته تو هنوز درنیومده

.

.

.

جک رشتی
رشتیه زنش رو برد دکتر
دکتر : برای خانومتون 3 روز نزدیکی تجویز می کنم.
رشتیه میگه : خانوم رو بیارم مطب یا تشریق میارید منزل؟

.

.

.

جک رشتی جالب
به دلیل سردرگمی هموطنان رشتی روز پدر یک هفته تمدید شد

تعداد صفحات : 6

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون درمورد وبلاگ چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 208
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 124
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 141
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 154
  • بازدید ماه : 336
  • بازدید سال : 936
  • بازدید کلی : 15,246
  • کدهای اختصاصی