loading...
pOfaK
hosein heidari بازدید : 41 سه شنبه 01 خرداد 1403 نظرات (0)

روزی که دوستیتو با یه پسر شروع کنی،اون روز ،پایان همه سادگی هاست.پایان رویاهای شیرینت که عجیب مزه توت فرنگی میداد ...دوستی های خارج از عرف حقیقتا از درک ما ایرانیها خارجه.ما یک سری دختر و پسر بی عقلیم که از روی کنجکاوی و تجربه ای که مزخرفترین اتفاق زندگیه به سمت هم کشیده میشیم.

آرزوهای منم در کوچه پس کوچه این کنجکاوی و سادگی گم شد.من چیزی نمیخواستم جز محبت کردن و محبت دیدن.اما چیزی به جز دروغ و خیانت و جدایی ندیدم. حالا منم یه گرگم. گرگی که دیگه به هیچ مردی نمیتونه نگاه کنه.

............................................................

همش به این فکر میکنم در آینده یه بچه رو به فرزندی بگیرم یا اونم قراره بشه بلای جونم و از همه چیز زده ام کنه؟

............................................................

نمیدونم دندون کنده رو چطوری میخواستی بذاری سر جاش تا ریشه بگیره؟ کی میخوای عاقل شی؟

خدا جون کم زجرم بده.بسمه

.اینجوری که بوش میاد اینجا موندگاریم.اگه قرار باشه بخواهیم پول بانکها رو با بهره و پول دورورده بدیم ترجیح میدم همین جا بمونم.چه فرقی میکنه...دیگه از حساسیتهام داره کم مییشه..شایدم واسه اینکه بیشتر رفتم و اون ور رو هم دیدم و مقایسه که میکنم می بینم آش دهن سوزی هم نیست.

آدما هر کدومشون یک دردی دارن .بخدا که دارن..چیزی که اصلا نمی تونی تصورشو بکنی.اصلا به مغزت هم خطور نمیکنه طرف که داره اینقدر خوب حفظ ظاهر میکنه چی تو وجودشه.

.در خاطرم نمی گنجد که عاقل شده ام بعد از آن همه دیوانگی. نمی دانم شاید یادش را در خاطرم گم کرده ام یا که یادش مرده است که شوق دیدارش این چنین در سینه ام خفته است .

دیگر دلم شاد است و می رقصم همچو برگ پاییزی

شادم چون که از سکون برون گشته ام

ولی افسوس نمی دانم که این جنبندگی راه مرگ هست و خاموشی و تباهی

نمی دانم که این رقصندگی عاقبت به پای گورم میرسد. میروم زیر خاک های سیاه و میمانم تا ابد در خاموشی.

حال شاد باش ای بینوا خنده کن که وقت تنگ است تو را .

خندی کن که تا خاموشی راهی نیست .

برقص تا میتوانی سقوطت نزدیک است.

فردا که روز بر آید خواهی دید که حرکتی در کار نیست و تو در قعر گور خویش هستی و شاید گاه گاهی لطفی بر تو کنند و گامی بر تو گذارند و آن هنگام شاید صدای شکستنت باز موسیقی تکراری پاییز را سازد و تو به پایان رسی برای دوام راه پاییز برای رسیدن به یخ بندان. آری شاید صدای شکستنت باز به گوش رسد

 

 

.

برچسب ها جملات قصار ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون درمورد وبلاگ چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 208
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 79
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 90
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 279
  • بازدید سال : 879
  • بازدید کلی : 15,189
  • کدهای اختصاصی