لبخند بزن دو چشم بارانی را
تجویز کنی نگاه درمانی را
یک جرعه بخند تا به آتش بکشی
دانشکده علوم انسانی را
هم ریمل و خط و سرمهاش کم شده است
هم بستن روسریش محکم شده است
از برکت عمرههای دانشجویی
این ترم فرشته خانم آدم شده است
تنها غزل کلاسمان بود و رفت
انگار که اهل آسمان بود و رفت
رفتم به سراغ خانم پیش بندی
گفت او ترم گذشته میهمان بود و رفت
تو ماه زلالی و کمان ابرویی
من اِند مرامم و صداقتگویی
تا دفتر ازدواج دانشجویی
یک سر برویم و حل شود کم رویی
زدرس و مشق و تمرین رنج داری
معدل زیر چار و پنج داری
ریاضی هفت شیمی دو زبان صفر
تو با این نمرههایت گنج داری
به مجنون زد شبی لیلی ایمیلی
که دیگر نیستت با بنده میلی
جوابش داد مجنون من چه سازم
که مجنون اندک و لیلیست خیلی