loading...
pOfaK
hosein heidari بازدید : 63 چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

 

ابن مسعود روایت می كند كه پیامبر (ص) فرمودند: "آخرین فردی كه به بهشت می رود، مردی است كه یكبار به سوی آن می رود و یكبار به عقب بر می گردد و گاهی آتش پوستش را فرا خواهد گرفت و وقتی كه جسته و گریخته از آتش عبور كرد به سویش می نگرد ومی گوید: خجسته باد نام خدای یكه مرا از دست تو رهاند. خداوند چیزی به من بخشید كه حتی به اولنی و آخرین نبخشیده است. درختی را برایش افراشته می گرداند. می گوید: پروردگارا! مرا بدان درخت نزدیك گردان تا از سایه اش بهره مند و از آبش سیراب گردم. خداوند می فرماید: ای فرزند آدم (ع)! چنانچه این درخواستت را بپذیرم، آیا درخواستهای دیگری را ارائه نمی دهی؟ می گوید: خدایا! چیز دیگری از تو نمی خواهم و تعهد می دهد كه چیز دیگری درخواست نكند و پروردگار، عذرش را می پذیرد، چون (می داند) هر چه را بیند، نمی تواند بر آن صبر پیشه كند. او را به درخت نزدیك می سازد تا از سایه اش بهره مند گردد و از آبش بنوشد. بعد، درختی زیباتر و نیكو تر از درخت اولی پدیدار می گردد. می گوید: پروردگارا! مرا به این درخت نزدیك گردان تا از سایه اش بهره گیرم و از آبش بنوشم و دیگر غیر از آن چیزی از تو نخواهم. پروردگار می فرماید: ای فرزند آدم! مگر با من پیمان نبستی و چیز دیگری را در خواست نكنی؟ اگر این را به تو ببخشم، از كجا معلوم خواسته ی دیگری پیش نیاری؟ باز با او عهد می بندد، چیز دیگری نخواهد. و پروردگار، عذرش را می پذیرد، چون (می داند) او هر چه را ببیند، شیكباییش را از دست داده، نمی تواند برایش صبر كند. بدان نزدیكش می گرداند. از سایه اش بهره می گیرد و از آبش می نوشد. سپس در (باب الجنه) درختی بسیار زیباتر و نیكو تر از آن دو پدیدار می گردد. می گوید كه پروردگارا! مرا بدان نزدیك ساز تا از سایه اش بهره مند گردم و از آبش بنوشم. و دیگر هیچ چیز او تو درخواست نمی كنم. خداوند می فرماید: ای فرزند آدم! مگر تعهد ندادی كه چیز دیگری را از من نخواهی؟ گوید: آری. خدایا! چیز دیگری را از تو درخواست نمی كنم. و پروردگار عذرش را می پذیرد. چون (می داند) كه بنده اش تاب مقاومت و صبر كردن را از دست داده است. پس بدان نزدیكش می گرداند. هنگامی كه بدان درخت نزدیك شد، سر و صدای بهشتیان را می شنود. می گوید: ای خدای من داخل بهشتم گردان. می گوید: ای فرزند آدم! خواسته ات كجا پایان می یابد. مگر می خواهی به اندازه ی دنیا و مانندش را به تو ببخشم. می گوید: خدایا! تو پروردگار جهانی. آیا ریشخندم می كنی؟ ابن مسعود خندید و گفت: از من نپرسیدید كه چرا خندیدم؟ گفته شد، چرا خندیدی؟ گفت: پیامبر(ص) هم این چنین خندید. و از پیامبر پرسیدند، چرا خندیدی؟ فرمود: به خاطر خندیدن پروردگار هنگامی كه گفت: تو پروردگار جهانی و آیا ریشخندم می كنی؟ می فرماید: خیر، به تو ریشخند نمی كنم، ولی بر آنچه كه بخواهم، توانایم. (این حدیث را مسلم روایت كرده است).

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون درمورد وبلاگ چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 208
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 60
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 67
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 70
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 603
  • بازدید کلی : 14,913
  • کدهای اختصاصی